بایگانی دسته: سفرنامه

سفرنامه روسیه: (۳) خانم ندا

خانم ندا اواخر تابستان ۹۳ به روسیه سفری داشتند و عکس هایی از سفرشون به سنت پترزبورگ رو برای ما فرستادند.
ضمن تشکر از ایشون، چند عکس از این سفر رو با شما به اشتراک می گذارم.
شما هم اگر مطلب و عکسی دارین، لطفا برای ما بفرستین تا روی سایت و صفحه فیس بوک منتشر کنیم.


کلیسای پتر و پاول


موزه هرمیتاژ


موزه هرمیتاژ


پترگوف

ادامه‌ی خواندن

سفرنامه روسیه: (۲) فرشید منشی زاده

با سلام،
دوست داشتم بخشی از سفرم به روسیه را با شما در میان بگذارم.
داستان از اینجا شروع می شه: من علاقه مند به جهانگردی هستم ولی از جاهای توریستی که معمولا همه می رن خوشم نمی آد. دوست دارم به جاهای دور افتاده سفر کنم تا گوشه ای را ببینم که شاید کمتر کسی دیده.
این را هم بگم که من به اصطلاح بکپکر (Backpacker) هستم یعنی سفر را با هزینه کم انجام می دهم.

سفر من به داغستان در تابستان سال ۹۲ بود. قضیه این طور شروع شد که من خیلی راجع به داغستان شنیده بودم و برای من جالب بود که این جمهوری خودمختار در جنوبی ترین نقطه روسیه وجهه خوبی ندارد.

داغستان منطقه ای بسیار جالب است اکثریت جمعیت این منطقه مانند بخش وسیعی از قفقاز شمالی مسلمانند. در حدود سی زبان مختلف در آن صحبت می شود که مهم ترین آن ها درگین، لاک، لزگی، آذری، چچنی، تاباسرانی و بسیاری زبان های دیگر است.
بیش تر این زبان ها هیچ ربطی به هم ندارند و مردم به زبان روسی با هم صحبت می کنند.

طبیعت این منطقه بسیار زیبا و دست نخورده است که از یک طرف به دریای خزر و از سوی دیگر به کوه های زیبا قفقاز ختم می شود. منطقه داغستان بسیار سرسبز است و رودخانه های فراوانی چون سولاک، سامور، ترک و غیره در آن جاری است که مناظر چشم نوازی را می آفریند.

در کتب مسافرتی مثل Lonely Planet و سایت های روسی مثل ۲GIS تقریبا هیچ اطلاعاتی راجع به منطقه نیست.

از نظر پیشینه تاریخی داغستان قدیمی ترین منطقه روسیه است، شهر دربند قفقاز که توسط ساسانیان ساخته شده به عنوان جنوبی ترین و قدیمی ترین شهر روسیه بود و ثبت جهانی می باشد.

نکته جالب دیگر روستاهای این منطقه است که به آن ها آول می گویند. آول ها بر فراز کوه ها ساخته شده اند و تا حدی شبیه ماسوله یا اورامانات خودمان بسیار زیبا هستند.
یکی از آول های معروف کوباچی ست. نام قدیم این روستا به گفته اهالی منطقه زره گران بوده و در زمان ساسانیان جزو بهترین فلزکاران دولت ساسانی بوده اند. امروزه این مردم این روستا هنوز صنعت کاران ماهری هستند و صنایع دستی فراوانی درست میکنند.

پایتخت داغستان مخاچ قلعه نام دارد که بزرگ ترین شهر منطقه قفقاز شمال است. این شهر که توسط پطرکبیر ساخته شده دارای پارک های زیبا بوده و در شرق آن ساحل دریای خزر است که بسیار زیباست. یکی از دیدنی های مهم شهر مسجد جامع شهر است که به سبک عثمانی ساخته شده.

مردم داغستان بسیار مهمان نوازند. در طول سفرم همه کسایی که ملاقات کردم از پلیس و مغازه دار با من بسیار مهربانی کردند. یک بار وقتی به بقالی رفتم تا خرید کنم، پیرزن مغازه دار که فهمید من خارجی هستم با من به زبان آلمانی صحبت کرد که برایم بسیار جالب بود. علاوه بر آن من یک شب را در مخاچ قلعه و شبی را در دربند پیش دو خانواده گذراندم که بسیار مهمان نوازی کردند.

تصاویری که گذاشتم مربوط است به دره سولاک که رود خانه فیروزه ای رنگ سولاک به آرامی در عمق ۵۰ متری جریان داشت. پرواز عقاب ها صلابت توصیف ناپذیری ایجاد میکردند.

من به علت کمبود وقت مجبور شدم خیلی زود برگردم ولی آرزو دارم باز هم به آنجا برگردم.

فرشید منشی زاده

سفرنامه روسیه: (۱) نادر، وبلاگ فرسنگ

نادر سال ۱۳۹۰ به روسیه سفر کرده. کلا اهل ایران گردی و جهان گردیه و خاطرات سفرش رو در وبلاگ شخصی اش به اسم فرسنگ می نویسه.
قلم ساده و خودمونی و روانی داره. این یادداشت، بخش اول گزارش سفرش به مسکو است. نادر به چند شهر دیگه روسیه هم سفر کرده که درباره اونا هم در وبلاگش نوشته.
اگر شما هم خاطرات سفر به روسیه دارین، خوشحال می شیم در اینجا منتشر کنیم.
ایمیل ما: iloverussia.ir@gmail.com

بعد از خداحافظی از ماموران همیشه عبوس و گرفته فرودگاه، حدود ساعت سه و نیم بامداد هواپیما از زمین جدا شد. هواپیمای کوچک ایرباس A319 تمیز و نو به نظر میرسید. پذیرایی کلا خیلی جالب نبود. به نظر میرسه کلا روسها آشپزهای خوبی نباشن چون توی روسیه هم غذاهای روسی چندان چنگی به دل نمی زد. صبح زود رسیدم مسکو. توی هواپیما با یه پسر تاجیک به نام احرار آشنا شدیم که بعدها خیلی به ما کمک کرد.
از لحاظ زمانی خیلی برامون مشکل ایجاد نشد چون مسکو و تهران فقط نیم ساعت اختلاف ساعت دارن. فرودگاه اصلی شهر مسکو ، شرمتیوو Sheremetyevo نامیده میشه فرودگاه نسبتا تمیز و مدرنیه که توش از اینترنت وایرلس خبری نیست. به راحتی از قسمت کنترل ویزا عبور کردیم. پس از تبدیل مقداری پول با ماشین دوست احرار عازم مسکو شدیم.
اگه خواستید تو فرودگاه پول تبدیل کنید تو همون طبقه ای که وارد شدید اینکار رو انجام ندید در طبقه پایین که کمتر رفت و آمد میشه هم صرافی هست که از صرافی طبقه بالا خیلی قیمت هاش بهتره. هاستلی رو که از قبل رزرو کرده بودیم تو قسمت قدیمی شهر و نزدیک میدان سرخ قرار داشت. به جان خودم اگه احرار نبود تا همین الان که دارم این خاطره رو می نویسم داشتیم تو مسکو دنبال اون هاستل می گشتیم! تو روسیه ساختمون های قدیمی به همون شکل حفظ می شن و شهرداری به هیچ وجه بهشون اجازه نمیده که رو ساختمون تابلو نصب کنن. هاستل ما هم که طبقه آخر یه ساختمون قدیمی بود که اصلا تابلو نداشت. با پرس و جو های احرار بالاخره هاستل پیدا شد.
معمولا توی کشورهای شوروی سابق در ساختمون ها رمز دارن و از آیفون خبری نیست. (نمونه این جور درها رو توی ایروان دیده بودم) شانس آوردیم که از قبل توی سایت این هاستل توی قسمت نظراتش پسوورد در رو دیده بودم!
توی ساختمون یه کمی ترسیدم. قبلا زیاد هاستل رفته بودم ولی این مدلیش رو نه. اولا که برعکس خیلی از جاها تمام ساختمون متعلق به هاستل نبود. حتی توی ساختمون هم هاستل تابلو نداشت. راهروهای پهن و یه شوفاژ دیواری که اندازه یه پیکان بود! هاستل طبقه آخر قرار داشت که یه جورایی زیرشیروونی بود. در باز بود و هیچ مسئولی هم اونجا نبود. کم کم داشتیم بی خیال می شدیم که مسئول اونجا که یه دختر جوون بود خواب آلود و سر و صورت نشسته پیداش شد. دختر خوش برخوردی بود با دیدن چند تا مهمون چینی مطمئن شدیم اینجا خانه ارواح نیست!
کلا شرایط اقامت تو روسیه چندان جالب نیست. بیشتر هاستل ها بخشی از ساختمونهای عهد بوق هستند و هتل ها بسیار گرون. همین زیر شیروونی ما شبی ۱۰۰ دلار بود. صاحب هاستل یه پسر جوون روس بود که استثنا انگلیسی رو خیلی خوب حرف می زد. خیلی خیلی به ما کمک کرد. مخصوصا تو خریدن آنلاین بلیط قطار. خرید بلیط توی ایستگاههای قطار روسیه یه تراژدی واقعیه. با فروشندگان تقریبا مسنی که جز روسی هیچ زبونی رو نمی فهمند و تابلوهایی که فقط به روسی نوشته شدن.
اولین کارمون خرید نقشه شهر و متروی مسکو بود. پیاده راه افتادیم سمت میدان سرخ. حدود ۵ دقیقه راه بیشتر نبود. اولین ساختمونی رو که دیدیم مجلس دومای روسیه بود که هنوز نماد داس و چکش کمونیست ها بالاش بود. (اگه نمی تونستیم الفبای روسی رو بخونیم عمرا می فهمیدیم این دوماست واسه همینه که تاکید می کنم حتما الفبای سیرلیک رو یاد بگیرید).


نمایی از مجلس دوما

یه اخلاق خوبی که این روسها دارن اینه که تاریخشون رو اونجور که دلشون می خواد نمی نویسن و سانسورش نمی کنن. اینو قبول کردن که حکومت تزارها و کمونیست ها هم جزئی از تاریخ کشورشونه. نمادهای داس و چکش کمونیست ها و عقاب دو سر تزارها هنوز در همه جا پابرجاست تا مردم با دیدنشون یادشون بیفته که برای رسیدن به آزادی از چه مراحلی گذشتن. اشتباهی که ما زیاد تو تاریخمون کردیمو می کنیم. بخشهایی رو که باهاش حال نمی کنیم رو فراموش یا پاک می کنیم. ساسانیان قدرتمند میشن و آثار ۴۸۰ سال حکومت اشکانیان رو پاک می کنن تا ما از تقریبا نیم هزاره تاریخمون بی خبر باشیم چون جناب اردشیر با نظام فدرالی اشکانیان حال نمی کرده. حالا ساسانیان هر چه قدر مقتدر و با ابهت بوده باشن هم حق همچین کاری رو نداشتن. یا رضا شاه میاد خیلی از ساختمونهای توپ کاخ گلستان و تکیه دولت مربوط به دوران قاجار رو به بهونه نوگرایی داغون می کنه یا دروازه های قدیمی تهران رو برای تعریض خیابون ها خراب می کنه. هر چقدر مدرنیته خوب باشه و هر چقدر هم قاجارها مزخرف بوده باشن که بودن! بالاخره یه بخشی از این تاریخ هفت هزار ساله بودن یا نه؟
چیزی که توی مسکو زودتر از همه جلب توجه می کنه ماشینهای خفن توی خیابونه. از ماشین هایی که تو ایران معموله تقریبا خبری نبود. اگه برند روی ماشینها رو نمی خوندیم اصلا نمی فهمیدیم اینا چی هست. پولدارهاشون برعکس مایه دارهای ما عاشق آودی هستند نه بنز و BMW خیلی به سختی میشه ماشینهای روسی مثل لادا رو پیدا کرد.

ادامه‌ی خواندن