از گاستیاتا به واسیل
هر چه پدر داد و هر چه اقوام دادند، پیش شوهرم ماند.
حالا با یک زن دیگر ازدواج کرده و چیزی به من نمیدهد.
قول و قرار که گذاشتند، من را بیرون انداخت و با او ازدواج کرد.
خواهش میکنم بیا.
این ترجمه نامهای است (تصویر پیوست) به زبان اسلاوی باستان که ۸۵۰ سال پیش، همزمان با حکومت سلجوقیان در ایران، زنی از اهالی نووگورود (Novgorod) روسیه، به یک مرد که احتمالا برادر یا از اقوام او بوده، روی پوست درخت توس نوشته و درخواست کمک کردهاست.
این نامه در موزه دولتی تاریخ روسیه (ГИМ) که در کنار میدان سرخ مسکو واقع شده، نگهداری میشود.
درخت توس (غان) در روسیه به وفور یافت میشود.
پوست درخت توس (Beresta) نرم و سفید و انعطافپذیر است و روسها از زمانهای دور از آن برای نوشتن استفاده میکردهاند.
در اردوگاههای کار اجباری (گولاگ) زمان شوروی هم بعضی از تبعیدیان روی پوست درخت توس نامه نوشته و در فرصت مناسب از قطار به بیرون میانداختند. اهالی محلی که این نامهها را پیدا میکردند، به نحوی نامه را به دست دوست و اقوام نویسنده نامه میرساندند.
درخت توس، نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ و ادبیات روسیه داشته است.
یکی دو سال پیش، بیمارستانی در هلند، مجسمهای در کنار ورودی ساختمان نصب کرد که نماد انتظار بیماران در مطب پزشک باشد.
این مجسمه به سرعت در روسیه و اوکراین محبوب شد و اسم «ژْدون» (Zhdun) را برایش انتخاب کردند که میشود آن را «تنبل خان» ترجمه کرد.
بر خلاف ایده اصلی مجسمه ساز هلندی که مفهومی مثبت را منتقل میکرد، روسها به جنبه منفی آن علاقه نشان دادند و از او نماد تنبلی و بی تحرکی ساختند. نماد شخصی که پا ندارد، دست روی دست میگذارد و منتظر است کارها خود به خود جلو برود و درست شود.
ظرف مدت کوتاهی، «ژْدون» در طنزهای سیاسی و اقتصادی و… مورد استفاده قرار گرفت. مثلا مردم تصویر «ژْدون» را کنار ورزشگاه یا تونل یا ساختمانی که مدتهاست قرار بوده ساخته شود مونتاژ میکنند. یا کنار وعدههای مسئولان دولتی که سالهاست قرار بوده عملی شود و نشده. یعنی «حالا بشین تا درسته بشه.»
کاری شبیه مونتاژ تصویر آقای عباس جدیدی در موقعیتهای مختلف برای تاکید بر «افق زاویه دید».
اگر «ژْدون» ایران بود و عکسش را کنار آزادراه تهران-شمال مونتاژ میکردند، قطعا زبان باز میکرد که «بابا انقدرا هم تنبل نیستم!».
«ژْدون» به قدری محبوب شده که شرکتی روس، حق برند این مجسمه را خریده و عروسک و تی شرت و… او را وارد بازار کرده و قصد دارد کارتون و انیمیشن هم از او بسازد. برای او حتی دوست دختر و خانواده هم درست کردهاند.
خانم «ناتالیا ایوانونا» (Natalia Ivanovna) عکاس و خبرنگار روس مقیم فرانسه، در پروژهای به نام «ریشههای زیبایی»، به مستند کردن تصاویر چهرههای دختران قومیتهای مختلف میپردازد.
در این مطلب، تصاویری از اقوام ساکن در روسیه را مشاهده میکنید.
حدود ۱۶۰ قومیت مختلف در سرزمین روسیه زندگی میکنند.
از ۱۴۵ میلیون نفر جمعیت روسیه، ۸۰ درصد روس هستند و بقیه از اقوام مختلف، به خصوص تاتار (مسلمان)، اوکراینی و باشقیر (مسلمان).
دین مسیحیت ارتودوکس، از حکومت «روم» (ایتالیا) شروع شد و بعد از سقوط روم، توسط حکومت «بیزانس» (ترکیه) ادامه پیدا کرد.
بعد از فروپاشی «بیزانس» توسط حکومت عثمانی، این روسیه بود که مسیحیت ارتودوکس را زنده نگه داشت.
مسیحیت ارتودوکس، که از همان ابتدا نقش چسب جامعه و اهرم قدرت را داشته، حدود هزار سال پیش از استامبول (قسطنطنیه) وارد روسیه شد. شاید به همین دلیل است که به مسکو، لقب «روم سوم» هم داده می شود. یعنی بعد از فروپاشی «روم اول» (ایتالیا) و «روم دوم» (ترکیه)، این مسکو بود که به نوعی راه آنان را ادامه داد.
نشان دولتی روسیه را تصویر دو عقاب تشکیل میدهد. یک عقاب به شرق و دیگری به غرب نگاه می کند، که اشاره به «روم غربی» و «روم شرقی» دارد.
کمی بیشتر از ۳۵۰ سال پیش، به منظور همسانی با دیگر کشورها، تغییراتی در کلیسای ارتودوکس روسیه توسط اسقف اعظم و با حمایت تزار روسیه اعمال شد. عدهای از معتقدان که بعدها به «باورمندان قدیم» یا «راسکولنیک» معروف شدند، تغییرات جدید را نپذیرفته و با وجود تهدید و ارعاب حکومت، بر اعتقادات خود باقی ماندند.
این انشقاق مذهبی، اگرچه خیلی کمرنگتر از گذشته، اما همچنان باپرجاست و امروزه حدود نیم میلیون «باورمند قدیم» در روسیه زندگی میکنند و کلیساها و مراسم مذهبی خاص خود را دارند.
بر خلاف باور ایرانیان، اکثر مردم روسیه مذهبی هستند. نامهای مردم روسیه اکثرا ریشههای مذهبی دارند. کلیساها هنوز هم نقش پررنگی در تولد (غسل تعمید)، ازدواج و مراسم تدفین مردم ایفا میکنند. اگرچه بر خلاف دستورات دینی ارتودوکس، مرده سوزی بسیار مرسوم است.
علاوه بر این، حضور مردم در مراسم مذهبی مختلف در طول سال پررنگ است.
کلیساها و صومعه ها، هنوز هم از مهم ترین جاذبه های هر شهر و روستا هستند و «تمثال» های مذهبی، نقش بسیار مهمی در باورهای مذهبی مردم دارند.
روس ها هم مثل مسلمانان ها، برای دعا و گرفتن حاجت به کلیسا می روند و برای گشایش اقتصادی، سلامتی، حل مشکلات، دوری از بلا و… به «تمثال» های مذهبی متوسل می شوند و در اکثر خانهها و دفاتر و در بعضی ماشین ها، «تمثال» های مذهبی می بینید. معمولا «تمثال» هر قدیسی (که نقش امامزاده برای مسیحیان را دارند) برای یک نوع دعا و حاجت استفاده می شود.
همان طور که ما امامزاده داریم و به آن ها متوسل می شویم، در روسیه هم کلیساهای بسیاری هست که یا محل زندگی یا گذر قدیسان مسیحی بوده و به نام آن ها نام گذاری شده. معتقدان ارتودوکس به این مکان ها رفته و به دعا و عبادت می پردازند.
اگر وقت بگذارید و روبروی یک کلیسا چند دقیقه ای به رفتار مردم دقت کنید، به کرات زنان و مردانی را می بینید که در شلوغی شهر، موقع عبور از محل کلیسا، چند لحظه ای می ایستند، صلیب به خود می کشند و بعد به راهشان ادامه می دهند. پیر و جوان هم ندارد و افراد مختلف با پوشش های مختلف خود را ملزم به احترام به اماکن مذهبی می دانند.
بعضیها هم ممکن است کمی بیشتر وقت گذاشته، داخل کلیسا بروند، شمعی روشن کنند و دعا بخوانند و یا اسم عزیزانشان را روی کاغذ نوشته و در جایگاه مخصوصی قرار دهند تا کشیش در مراسم بعدی اسامی آنها را بخواند و برایشان دعا کند.
همان طور که ما نذر می کنیم، بعضی از معتقدان ارتودوکس نذر می کنند تا به خود سختی بدهند. این سنت به شدت کمرنگ شده، اما هنوز افرادی هستند که در زمان های مشخص، به صورت دسته جمعی در «دسته های مذهبی» شرکت کرده و مسیر های طولانی بین دو کلیسا و حتی بین دو شهر را پیاده رفته و بر می گردند.
ور در پایان، چند کلمهای درباره کلیسا:
بر خلاف کلیساهای کاتولیک، در کلیساهای ارتودوکس روسیه، صندلی برای نشستن نیست و در کل مراسم مذهبی مردم باید سرپا بیاستند.
بر خلاف کلیساهای کاتولیک، در کلیساهای ارتودوکس روسیه، اعتراف کردن نه در اتاقکهای بسته و به صورت ناشناس، که به صورت رو در رو با کشیش انجام میشود.
خانمها برای ورود به کلیسا باید دامن و روسری بپوشند. دامن هرچند کوتاه، بهتر از شلوار است. برای همین در ورودی کلیساها، معمولا تعدادی دامن و روسری برای افرادی که آمادگی قبلی ندارند در نظر گرفته شده است.
بخش عمده مراسم مذهبی در کلیسای ارتودوکس روسیه را موسیقی کُر بدون ساز تشکیل میهد که در واقع همخوانی ادعیه مذهبی است.
زبان کتب و ادعیه مذهبی کلیسای ارتودکس روسیه زبان خاصی است (Church Slavonic) و با زبان روزمره روسی متفاوت است.
بوی عود و شمع و موسیقی و نور و معماری داخلی کلیساهای ارتودوکس روسیه واقعا سحرانگیز است.
در بخش ورودی کلیساها، معمولا شمع و تمثال و کتابهای مذهبی به فروش میرسد. فروشندهها اغلب خادمان کلیسا هستند.
در محوطه بعضی از کلیساها که داخل صومعه واقع شدهاند، دکهای برای فروش محصولات صومعه، مانند نان متبرک و… در نظر گرفته شده است.
کنار در ورودی کلیساها، تقریبا همیشه تعدادی متکدی و الکلی نشستهاند و درخواست کمک میکنند.
حدود ۱۶۰ قومیت مختلف در سرزمین روسیه زندگی میکنند.
از ۱۴۵ میلیون نفر جمعیت روسیه، ۸۰ درصد روس هستند و بقیه از اقوام مختلف، به خصوص تاتار (مسلمان)، اوکراینی و باشقیر (مسلمان).
لباس سنتی در روسیه موضوع بسیار جالبی است که متاسفانه تحقیق کمی در این زمینه انجام شده است.
تنوع پوشش و شباهتهای آنها به پوشش قومیتهای ایرانی میتواند موضوع خوبی برای پایان نامه مطالعات روسیه باشد.
در این تصویر، لباس سنتی ۹ قومیت مختلف روسیه دیده میشود.
فردا ۹ می، یکی از مهمترین روزهای تقویم روسیه است. ۷۱ سال پیش در این روز بود که آلمان نازی تسلیم نامهای را امضا کرد و به این ترتیب رسما شکست خود از ارتش سرخ شوروی در جنگ جهانی دوم را پذیرفت. از این جهت، روز ۹ می، «روز پیروزی» نام گرفت.
در جریان جنگ جهانی دوم ۲۰ و چند میلیون نفر اهل شوروی جان خود را از دست دادند. یعنی ۱۵ درصد جمعیت شوروی سابق شهید شدند! این رقم، ۴۰ درصد کل جانباختگان جنگ جهانی دوم است. این در حالی است که بیش از ۶۰ کشور درگیر این جنگ بودند. به عبارت دیگر، شوروی معادل حدود ۲۵ کشور تلفات داده.
از همین روست که مردم روسیه «روز پیروزی» را بسیار گرامی میدارند و برای کهنه سربازان احترام خاصی قائلند. به طور کلی روسها بسیار به تاریخ و پیروزهای جنگیشان و نظامیان و فرماندهان جنگی خود میبالند.
از مهمترین بناها و نمادهای هر شهری، قهرمانان نظامی آن شهر است و خیلی از خیابانها به نام نظامیان نامگذاری شده است.
پای صحبت هر خانوادهای که بنشینید، از جنگ جهانی دوم و از دست رفتگانشان در جریان جنگ، قصهای برای گفتن دارند.
ماه می که شروع میشود، کشور خود را برای جشن عظیم «روز پیروزی» آماده میکند. فیسبوک و شبکههای اجتماعی و رسانههای روسیه را که مرور کنید، مردم درباره قهرمانان جنگ صحبت میکنند و عکسهای تاریخی به اشتراک میگذارند.
یکی از قهرمانان جنگ جهانی دوم، «لودمیلا پاوْلیچِنکو» است.
«لودمیلا پاوْلیچِنکو» (Lyudmila Pavlichenko) تا ۲۵ سالگی و در طی فقط یک سال خدمت، ۳۰۹ نفر (از جمله ۳۶ تک تیرانداز) از نیروهای دشمن را از پای درآورد. و از این جهت یکی از برترین تک تیراندازان تاریخ و موفقترین تک تیرانداز زن تاریخ محسوب میشود.
لودمیلا اصالتا اهل اوکراین بود و ضمن تحصیل در مقطع فوق لیسانس تاریخ، همزمان در دورههای آموزش تیراندازی شرکت میکرد. تا این که با شروع جنگ جهانی دوم، به صورت داوطلبانه به جبهه پیوست و طی یک سال به شهرت جهانی رسید.
او بعد از این که در جنگ توسط ترکش توپ دشمن زخمی شد، به دانشگاه بازگشت و به تحقیقات خود در زمینه تاریخ ادامه داد. وی همچنین مدتی را به آموزش تیراندازی مشغول بود و همین طور به سمت دستیار فرماندهی کل نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد و جوایز معتبر متعددی را از آن خود کرد. از جمله آنها، دو بار «نشان لنین» که عالی ترین نشان دولتی شوروی بود به وی اعطا شد و به عنوان قهرمان ملی شوروی معرفی گردید. همچنین دو تمبر یادبود در زمان شوروی به افتخار وی به چاپ رسید.
توضیح این که حدود دو هزار تک تیرانداز زن در ارتش سرخ شوروی خدمت میکردند که تنها ۵۰۰ تن از آنها جان سالم به در بردند.
«لودمیلا پاوْلیچِنکو» اولین شهروند شوروی بود که توسط رییس جمهور آمریکا، شخصا مورد استقبال قرار گرفت و به کاخ سفید دعوت شد. در طی سفر او به آمریکا، «وودی گاتری» (Woody Guthrie) خواننده آمریکایی، آهنگی به نام Miss Pavlichenko در وصف او سرود که شهرت جهانی پیدا کرد.
خلاصه آهنگ این است که ۳۰۹ نازی را از پا درآوردی و برای همین دنیا همیشه تو رو دوست خواهد داشت.
طبق رسمی قدیمی به نام «نارودنایه گولیانیه» (Narodnoe gulianie)، در جریان جشن های خاصی مثل سال نو، «ماسلنیتسا» (جشن آغاز بهار)، «روز پیرزی» (پایان جنگ جهانی دوم) و… مردم در محل های خاصی در شهر و روستا به شادی و قدم زنی می پردازند.
در این جشن های خیابانی، معمولا بساط سیرک و رقص و موسیقی و بازراچه هایی برای فروش مواد غذایی و کادو و سوغاتی و… برپاست.
مردم دسته جمعی و خانوادگی بیرون می روند. زن و شوهر دستشان را حلقه کرده و نامزدها عشقولانه قدم می زنند. سگ ها هم که از شلوغی خوششان می آید بین دست و پای مردم بازی می کنند و بچه ها دنبالشان.
یکی از رقص های خاص روس ها که در این مراسم اجرا می شود (معمولا در شهرهای کوچک تر)، رقص و آواز دسته جمعی به صورت دایره وار است که «خاراوُد» (Khorovod) نام دارد.
در شهرهای بزرگ مثل مسکو، شهرداری از قبل لیست محل ها و برنامه های آماده شده را اعلام می کند. مهمترین آن ها در میدان سرخ، نزدیک کاخ کرملین و کلیسای معروف «سنت باسیل» با آن گنبدهای رنگی پیازی شکلش برگزار می شود. وجود چرخ و فلک، بازارچه، پیست اسکی و هاکی روی برف، رقص و موسیقی و مجسمه های متحرک، نوازندگان خیابانی، چراغانی زیبا و از همه مهم تر، نوستالژیک و خاطره انگیر بودن این مکان، از دلایلی است که مردم را با وجود شلوغی زیاد به این میدان می کشاند.
به طور کلی، روس ها اهل نشستن در خانه نیستند و به هر بهانه ای که شده به بیرون می زنند، حالا به خاطر قدم زدن با سگ باشد، یا سیگار کشیدن، یا بیرون بردن بچه ها برای بازی و هواخوری. حتی در اوج سرما و برف و بوران، در پارک های نزدیک مجتمع های مسکونی، مادرهای کالسکه به دست می بینید.
در کل روزهای تعطیلات سال نو، شهر خلوت است، اما هوا که رو به تاریکی می رود، مردم برای پیاده روی دست جمعی بیرون می روند.
کلیسای ارتودوکس روسیه، کریسمس (تولد حضرت مسیح) را روز ۷ ژانویه جشن می گیرد و به همین دلیل دیروز مرکز شهر خیلی شلوغ بود، به حدی که جای سوزن انداختن نبود و نشد تا از داخل میدان سرخ فیلم بگیرم. اما با وجود اخطار های مکرر پلیس برای سد نکردن راه مردم، چند تکه ای فیلم از خیابان منتهی به میدان سرخ گرفتم که به صورت تایم لپس مشاهده می کنید.
موسیقی استفاده شده در این ویدئو، مربوط به فیلمی است ساخت شوروی به نام «مسکو اشکها را باور نمیکند» که در زمان خود برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شد.
حدود ۵ سال پیش دقیقا تو همین خیابون و حدود صد متر جلوتر، ماشینم رو جرثقیل برد.
دلیلش این بود که نمی دونستم زوج و فرد روسیه با زوج و فرد بقیه دنیا فرق داره. 🙂
تو روسیه منظور از روزهای زوج و فرد، روزهای زوج و فرد ماهه و نه هفته. یعنی مثلا روز سوم ماه، حالا هر ماهی، روز فرد حساب میشه، چه دوشنبه باشه، چه سه شنبه.
از زمان شوروی رسم بوده و هست که اسم اداره ها و سازمان های دولتی رو مخفف می کنن. مثل مثلا «کا گ ب» (KGB) یا «اس سه سِر» (USSR).
مخفف اداره راهنمایی و رانندگی در روسیه می شه «گی به ده ده» (GIBDD). اسم قدیمی ترش که رایج تره «گایی» (GAI) بوده و به مامور راهنمایی و رانندگی می گن «گاییشنیک» (GAIshnik) و یه جوری بار منفی و تحقیرآمیز داره.
بعضی ایرانیا اینجا می گن که اسمشون به عملکردشون میاد. 🙂 برای این که به شدت رشوه بگیرن و مثلا خود من به جز این یک مورد که ماشین رو جرثقیل برد، یک بار هم پلیس بهم برگه جریمه نداده، همیشه نقدی حساب کردم.
البته جریمههای سرعت غیر مجاز که دوربین ثبت می کنه و می فرسته دم خونه، قضیهاش جداست چون عامل انسانی توش کمتره.
حتی در مورد حمل ماشین با جرثقیل، بعضی وقتا یک کسی که با پلیس دستش تو یه کاسه است، پشت جرثقیل وای میسه که اگر صاحب ماشین یهو پیداش شد، پیشنهاد بده که تو با من بیا، یه پولی بده و بدون پرداخت جریمه و پارکینگ و طی مراحل اداری و علافی، ماشینت رو وردار ببر.
تو مسکو سیستم پلاک زوج و فرد و محدوده ترافیک ندارن، اما پیدا کردن جای پارک واقعا سخته، به خصوص مرکز شهر. اکثر جاها هم پولیه. جریمه اش هم زیاده. برای همین بعضی ماشینا، یکی دو عدد از پلاکشون رو با یه چیزی می پوشونن تا پول ندن و جریمه نشن.
جالبیش اینه که ماشین های گرون قیمت مثل پورشه و بنتلی و فراری و مایباخ رو دیدم که برای یکی دو دلار پول، پلاکشون رو مخدوش کردن.
ضمنا اینم بگم که پلاک رند داشتن کلاس داره و پز میدن باهاش. خیلی هم گرونه. من خودم به شخصه جرات کل کل کردن با ماشینی که پلاکش ۶۶۶ و ۷۷۷ و باشه ندارم، چون معلومه که طرف پولداره و خرش میره.