بایگانی دسته: نظامی

فیلم «آرایشگر سیبری»

آرایشگر سیبری (به زبان انگلیسی و با دوبله تک صدای روسی)، محصول ۱۹۹۸ به کارگردانی نیکیتا میخالکوف، داستان یک مثلث عشقی در زمان روسیه تزاری است.

یک مخترع آمریکایی ماشینی (آرایشگر سیبری) برای برداشت آسان چوب درختان اختراع کرده‌ و به روسیه آمده تا حمایت یکی از شاهزاگان روسیه را برای خرید این دستگاه جلب کند.
در این سفر، یک خانم زیبایی آمریکایی به نام جِین هم که در روسیه ارتباطاتی دارد، او را همراهی و کمک می‌کند.

در جریان این سفر، جِین درگیر یک مثلث عشقی بین آندری که یک سرباز ساده است و فرمانده او، ژنرال رادلوف می‌شود.

رابطه جِین و آندری جدی‌ می‌شود، اما آندری متوجه می‌شود که جِین قصد دارد برای موفقیت پروژه فروش دستگاه آرایشگر سیبری، از عشق آندری به نفع ژنرال رادلوف که مرد بانفوذی است، صرف نظر کند.

آندری در حین یک اجرای هنری، به ژنرال رادلوف حمله می‌کند تا به خیال خودش او را از سر راه بردارد، اما ژنرال که به رابطه مخفی سربازش با جِین پی برده، از قدرتش استفاده کرده و با چسباندن اتهامات واهی با این سرباز ساده، او را به چندین سال کار اجباری در سیبری تبعید می‌کند و تلاش‌های جِین برای آزاد کردن او بی‌نتیجه می‌ماند.

سال‌ها بعد جِین برای ملاقات با آندری به سیبری می‌رود، اما موفق به دیدار او نمی‌شود.

داستان به شکل نامه جِین به پسر ۲۰ ساله‌اش که به ارتش پیوسته روایت می‌شود. جِین این راز سر به مهر را به پسرش بازگو می‌کند؛ پدرت، آندری، همان سرباز عاشق پیشه است.

تماشای فیلم کامل

بهروز بهادری فر

رهبر شورشی‌های کازاک، شاهدخت ایرانی را به رود ولگا می‌اندازد

نویسنده: خانم نرگس ناصری
فوق لیسانس تاریخ هنر و فرهنگ، دانشگاه عالی اقتصاد و مرکز پژوهش مسکو
اصل مقاله از مجله حرفه هنرمند


استنکا رازین، ۱۹۰۶، واسیلی سوریکف، موزه هنرهای روسی در سنت پیترزبورگ

شخصیت افسانه‌ای رهبر شورشیان کازاک، «استنکا رازین» (۱۶۳۰-۱۶۷۱)، با انداختن شاهدخت محبوب ایرانی‌اش به آب‌های خروشان ولگا به قهرمان داستان‌های فولکلور روسیه تبدیل شد و قرن‌ها منبع الهام هنرمندان و نویسندگان این کشور بود.

روسیه قرن هفدهم را با دردسرهای زیادی شروع کرد که آخرین آن از ۱۵۹۸ تا ۱۶۱۳ ادامه داشت. این زمان پایان سلسله روریک (سلسله‌ای از نسل وایکینگ‌ها) و آغاز سلسله‌ی رومانوف‌ها بود.

سلسله‌ی رومانوف‌ها برای از بین بردن اثر آشفتگی‌ها تلاش کردند قدرت تزار را افزایش دهند. تقسیم جامعه به دو قسمت اشراف و دهقانان باعث تشدید ناآرامی‌ها شد.

کازاک‌ها که مردمانی از قوم‌های مختلف جنوب روسیه و اوکراین و لهستان بودند و به طبقات پایین جامعه تعلق داشتند، با فرار از دست اربابان فئودال، زندگی آزادی را در استپهای جنوبی و اطراف رودهای دُن و دنیپر برگزیدند. دولت تزاری روسیه در ازای این زندگیِ آزاد، مرزداری از روسیه را به آنها سپرده بود.

در سال ۱۶۶۷، گروهی از کازاک‌ها به سرکردگی استنکا رازین، دُن را به قصد رسیدن به دریای خزر ترک کردند. وقتی مسکو از نیت رازین خبردار شد، گروه‌هایی را برای متوقف کردن او فرستاد اما او راه خود را از طریق رود ولگا برای رسیدن به دریای خزر ادامه داد.

در نزدیکی رود اورال، دولت بسیاری از نیروهای او را کشت اما رازین فرار کرد و به غارت شهرهای ایران پرداخت. در این مسیر آن‌ها شهر دربند در داغستان، و شهر باکو را به محاصره خود در آوردند، و در شهرهای رشت و فرح‌آباد به قتل و غارت و تجاوز پرداختند، هرچند در یک نبرد غیر قابل پیش‌بینی، ایرانی‌ها ۴۰۰ کازاک را از بین بردند (در روایت‌ها آمده روس‌ها ۲۳ کشتی بزرگ داشتند و ۱۵ کشتی بادبانی که توپخانه‌ی آن‌ها مجهز به ۲۰ سلاح گرم بزرگ و ۲۰ سلاح گرم کوچک بود و ایرانیان هفتاد کشتی داشتند که به ۳۰ سلاح گرم مجهز بود و در تعدادی از کشتی‌ها تفنگ‌دارانی نیز حضور داشتند).

رازین به اصفهان نزد شاه سلیمان صفوی رفت تا در ازای وفادری به او در مقابل تزار روسیه از او اجازه اقامت بگیرد. اما شاه ایران برای این‌که جنگی بین ایران و روسیه در نگیرد این اجازه را نداد و برای پنج روز آن‌ها در رشت و فرح آباد با مقامات محلی شروع به تبادل زندانیان کردند و قبل از این‌که با شاه توافقی صورت بگیرد رازین دریای خزر را برای غارت بیشتر ترک کرد.

افسانه‌‌های محلی روسی، از عشقی می‌گویند که در جریان این جنگ بین رازین و شاهدخت ایرانی شکل گرفت.


استنکا رازین و شاهدخت ایرانی

اگرچه در هیچ متنی به نام و نسب دختر اشاره‌ای نشده اما در اشعار روسی از او به عنوان شاهزاده‌ای ایرانی نام برده شده است.

رازین در راه از بازگشت از خزر تمام توجهش به معشوقه‌اش بود و این باعث نارضایتی همراهانش شد چراکه ایرانیان تعداد زیادی از همرزمانشان را کشته و اسیر کرده بودند.

استنکا رازینِ مغرور برای خشنودی سربازان و از خودگذشتگی برای آن‌ها از این عشق دست کشید و به ولگا گفت: «ای ولگای زیبا، من از شما موهبت‌های زیادی دریافت کرده‌ام و هیچ هدیه‌ای به شما نداده‌ام و نمی‌خواهم بیشتر از این ناسپاس باشم.» پس دستان دختر را بست، به او طلا و الماس آویزان کرد و مثل یک ملکه، شاهدخت ایرانی را برای برادران کازاکی فدا کرد و به آب‌های خروشان ولگا انداخت.


استنکا رازین شاهدخت ایرانی را به آب می‌اندازد/ گراوور
ادامه‌ی خواندن

برای اولین بار: تصاویر عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای

درباره عهدنامه‌های گلستان (۱۸۱۳) و ترکمنچای (۱۸۲۸) بین ایران رو روسیه، بسیار گفته شده و می‌شود.

با این وجود، متن این قراردادهای مهم تاریخی، به راحتی در دسترس نیست و مطالب موجود، عموما حاوی تحلیل‌ها و قضاوت‌های شخصی نگارندگان است.

تا آن‌جا که من اطلاع دارم، نسخه عهدنامه گلستان در ایران مفقود شده و نسخه عهدنامه ترکمنچای موجود در ایران، ناقص است.

برای اولین بار تصاویر این دو عهدنامه مهم را منتشر می‌کنم. اگرچه فایل‌ها را قبلا در اختیار موسسه همشهری و گنجینه بانک ملی ایران قرار داده بودم.

این تصاویر، اسکن نسخه‌های اصلی است که از آرشیو وزارت امور خارجه روسیه استخراج شده‌‌اند.

امیدوارم انتشار این فایل‌ها‌، مورد توجه علاقمندان و متخصصان قرار بگیرد و به فهم بهتر این قراردادها کمک کند.

بهروز بهادری فر

پی‌نوشت:
انتشار اسکن عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای بازتاب زیادی داشت. اغلب پیغام‌ها مربوط به تهیه متن پیاده شده این قراردادها بود.

خوشبختانه مطلع شدم که نشر پرنده، به مدیریت همکلاسی و دوست عزیز و قدیمی‌ام، آقای عباس حسین‌نژاد که در تهیه نسخه‌ الکترونیکی مشارکت و همفکری داشتند، این دو عهدنامه را در قالب یک کتاب نفیس منتشر کرده‌است.

علاقمندان می‌توانند برای تهیه این کتاب با انتشارات پرنده تماس بگیرند.

عهدنامه‌های ایران و روسیه؛ گلستان و ترکمنچای – متن کامل
انتشارات پرنده
ویراستاران: آقایان محمدرضا بهزادی و رضا کسروی
تلفن: ۰۹۱۲۱۷۵۷۱۴۲
لینک خرید کتاب: نشر پرنده

اینستاگرام نشر پرنده
اینستاگرام آقای عباس حسین‌نژاد
اینستاگرام آقای محمدرضا بهزادی

تصاویر در ادامه
ادامه‌ی خواندن

راهنمای پلاک خودرو در روسیه

پلاک خودرو روسیه

از نظر شکل هندسی، پلاک وسایل نقلیه در روسیه ۲ نوع دارد:

  • مستطیل کشیده و باریک که روی بیشتر وسایل نقلیه استفاده می‌شود.
  • مستطیل پهن (مربع مانند) که روی موتور و خودروهای با فضای پلاک کمتر و ماشین‌آلات خاص استفاده می‌شود.

اجزای متن روی پلاک را میتوان به ۴ بخش تقسیم کرد که با ترتیب‌های متفاوت در پلاک‌های مختلف استفاده می‌شوند:

  • حروف سریال که با حروف بزرگ مشخص شده است.
  • شماره ماشین
  • شماره منطقه (شهر) یا شماره واحد نظامی (در مورد خودروهای نظامی)
  • حروف RUS که مخفف روسیه است. در اکثر موارد، اما نه همیشه، پرچم روسیه هم کنار کلمه RUS دیده می‌شود.

الفبای زبان روسی با الفبای لاتین (مثل انگلیسی) تفاوت دارد. با این وجود ۱۲ حرف هستند که در حالت بزرگ، بین روسی و لاتین مشترک هستند، اما بعضی از آن‌ها تلفظ متفاوتی دارند. در پلاک‌های روسی فقط از این ۱۲ حرف در حروف سریال استفاده می‌شود.

داشتن پلاک رند ، مثلا با اعداد ۶۶۶ و ۷۷۷ یا حروف ХХХ نشانه موقعیت اجتماعی و ثروت است و مثل خیلی از کشورها با قیمت بالا به فروش می‌رسد.

کد منطقه، شهر محل ثبت پلاک را مشخص می‌کند. مثلا کدهای ۷۷، ۹۷، ۹۹، ۱۷۷، ۱۹۷، ۱۹۹ و ۷۷۷ کدهای مسکو هستند. کد سنت پترزبورگ ۷۸، ۹۸، ۱۷۸ و ۱۹۸ است.

از نظر رنگ، پلاک‌ها در ۵ رنگ مختلف ظاهر می‌شوند:

سفید

وسایل نقلیه خصوصی، چه خودرو سبک، چه سنگین، چه موتور، چه تراکتور، چه اتوبوس سازمانی و تاکسی‌های خصوصی و غیره سفید رنگ هستند و از این جهت بیشترین تعداد را دارند.

اگر بخش مربوط به کد منطقه و کلمه RUS زرد رنگ باشد، به معنی این است که پلاک موقت است.

پلاک‌ تریلرها هم سفید، اما ترکیب حروف و اعداد آن متفاوت است.

توضیح این که، تعداد مشخصی پلاک سفید (به شکل خودرو خصوصی و معمولی) با کد منطقه و کد سریال مشخص، فقط برای خودروهای مقامات دولتی و اطلاعاتی و قضایی و نظامی رزرو شده‌اند و هیچ پلیسی جلوی این خودروها را نمی‌گیرد. از جمله، این کد سریال‌ها:
АМР, ЕКХ, ККХ, ХКХ, ААА, АММ, МММ, АМО, АОО, МОО

زرد

وسایل نقلیه عمومی، مانند تاکسی‌های مجوزدار و اتوبوس که در خدمت حمل و نقل عمومی باشند، زرد رنگ هستند.
خودروهای دارای پلاک زرد رنگ مجازند تا در مسیر‌های ویژه وسایل نقلیه عمومی که با حرف A مشخص می‌شوند، حرکت کنند. به همین دلیل تاکسی‌های اینترنتی که پلاک زرد دارند، بیشتر مورد تقاضای مسافران هستند، چون کمتر در ترافیک می‌مانند.

آبی

وسایل نقلیه متعلق به پلیس روسیه، آبی رنگ هستند. چه خودرو سبک، چه سنگین، چه اتوبوس، چه موتور و غیره.
حرف روی پلاک مشخص کننده نوع پلیس (امنیت، راهنمایی و رانندگی، گشت‌زنی و…) است و در هر شهری متفاوت است.

قرمز

وسایل نقلیه دیپلماتیک مانند سفارتخانه ها، سازمان‌های بین‌المللی و غیره قرمز رنگ هستند.
سه عدد اول مشخص کننده سفارتخانه یا سازمان است. کد سفارت ایران ۰۳۶ و کد سفارت انگلستان ۰۰۱ است. کدهایی که از ۵ و بیشتر شروع می‌شوند متعلق به سازمان‌های بین‌المللی هستند. مثلا کد خودروهای سازمان ملل ۵۱۱ است.
حروف روی پلاک مشخص کننده کاربری خودرو است. مثلا کد CD متعلق به سفیر، کد D متعلق به دیپلمات‌ها، کد T متعلق به کارمندان اداری غیر دیپلمات است.

سیاه

وسایل نقلیه نظامی از جمله خودرو، موتور، اتوبوس، ماشین سنگین، ماشین نظامی و… سیاه رنگ هستند.
بر خلاف همه انواع دیگر پلا‌ک‌ها، کد منطقه روی پلاک، مشخص کننده واحد نظامی است و نه منطقه جغرافیایی.
بر خلاف همه انواع دیگر پلاک‌ها، پلاک‌های سیاه نظامی، نور را بازتاب نمی‌دهند و در شب به سختی دیده می شوند.

پلاک‌های خارجی

علاوه بر پلاک‌های روسی، به پلاک‌های خارجی هم برمی‌خورید. پلاک خودروهای اتحادیه اروپا، معمولا از دو قسمت آبی باریک و سفید کشیده تشکیل شده است. در بالای قسمت آبی سمت چپ، دایره متشکل از ستاره، نماد اتحادیه اروپا هست و در پایین، کد کشور. مثلا D یعنی آلمان.
در مورد کشورهای دیگر، معمولا به جای آرم اتحادیه اروپا، پرچم کشور قرار دارد.
بعضی از پلاک‌هایی که بیشتر از همه در روسیه می‌بینید در جدول زیر آمده است.

AM – ارمنستان
AZ – آذربایجان
BY – بلاروس
UA – اوکراین
KZ – قزاقستان
GE – گرجستان
KG – قرقیزستان
ABH – آبخازیا
TJ – تاجیکستان
UZ – ازبکستان
TM – ترکمنستان
MNG – مغولستان
RSO – اوستیای جنوبی
EST – استونی
LV – لاتویا
LT – لیتوانی
MD – مولداوی
D – آلمان

بهروز بهادری فر

آهنگ «سموگلیانکا»

دم سحر یه روز تابستون
چشمم به باغ همسایه افتاد.
یه دختر سبزه اهل مولداوی
داشت انگور میچید.
سرخ شدم و سفید شدم
و یهو دلمو به دریا زدم و بهش گفتم:
بیا تابستونا، طلوع آفتاب رو با هم کنار رودخونه تماشا کنیم.

زیر درخت افرا با اون برگ‌های سبز و قشنگش
جلوی دختره وایسادم، دلداده و خجالت زده

ولی دختر سبزه اهل مولداوی جواب داد:
امروز یه گروه چریکی از مولداوی راه می‌افتن برن جنگ.
تو هم باهاشون برو.

زیر درخت افرا با اون برگ‌های سبز و قشنگش
از هم جدا می‌شیم.

دختر سبزه اهل مولداوی این رو گفت و راه جنگل رو گرفت و رفت.
منم ناراحت از این که نذاشت باهاش برم.
دختر سبزه اهل مولداوی
شب‌های زیادی فکرم رو به خودش مشغول کرده بود
تا این که منم به دسته چریک‌ها پیوستم و یهو اونجا دیدمش!

زیر درخت افرا با اون برگ‌های سبز و قشنگش
سلام مرد خوب من، سلام عزیزم.

ترجمه: بهروز بهادری فر

«سموگلیانکا» (Smuglyanka) به معنای «دختر سبزه رو» یکی از آهنگ‌های معروف روسی است که یادآور جنگ جهانی دوم است.

تاریخچه این آهنگ به سال‌ها قبل از جنگ جهانی دوم بر‌می‌گردد، اما با تغییراتی در سال ۱۹۴۴ به اجرای رسمی درآمد. شهرت این آهنگ اما، مدیون فیلم بسیار محبوب و مشهور «فقط پیرمردها به جنگ می‌روند» است که در سال ۱۹۷۳ به نمایش درآمد.

مولداوی کشور کوچکی است بین اوکراین و رومانی که زمانی بخشی از خاک شوروی محسوب می‌شد.
خاک و آب و هوای مساعد، باعث شده تا کشت انگور و شراب سازی، یکی از منابع اصلی کسب درآمد روستاییان باشد و شراب مولداوی، مانند شراب گرجی، باکیفیت و مشهور است.
دختران اهل مولداوی معمولا سبزه هستند و موهایشان مشکی است و به زیبایی شهرت دارند.
از آنجایی که مرغ همسایه غازه، خیلی از مردان روس به دختران مو و چشم مشکی علاقمندند.

روز ۹ می در روسیه، «روز پیروزی» است. هفتاد و یک سال پیش آلمان نازی رسما شکست خود از ارتش سرخ شوروی را پذیرفت و بدین ترتیب جنگ جهانی دوم، جنگی که بیست و چند میلیون نفر مردم شوروی از ملیت‌های مختلف، یعنی ۱۵ درصد از جمعیت کشور را به کشتن داد، پایان یافت.

موفق‌ترین تک تیرانداز زن تاریخ

لودمیلا پاوْلیچِنکو

فردا ۹ می، یکی از مهمترین روزهای تقویم روسیه است. ۷۱ سال پیش در این روز بود که آلمان نازی تسلیم نامه‌ای را امضا کرد و به این ترتیب رسما شکست خود از ارتش سرخ شوروی در جنگ جهانی دوم را پذیرفت. از این جهت، روز ۹ می، «روز پیروزی» نام گرفت.
در جریان جنگ جهانی دوم ۲۰ و چند میلیون نفر اهل شوروی جان خود را از دست دادند. یعنی ۱۵ درصد جمعیت شوروی سابق شهید شدند! این رقم، ۴۰ درصد کل جانباختگان جنگ جهانی دوم است. این در حالی است که بیش از ۶۰ کشور درگیر این جنگ بودند. به عبارت دیگر، شوروی معادل حدود ۲۵ کشور تلفات داده.

از همین روست که مردم روسیه «روز پیروزی» را بسیار گرامی می‌دارند و برای کهنه سربازان احترام خاصی قائلند. به طور کلی روس‌ها بسیار به تاریخ و پیروزهای جنگی‌شان و نظامیان و فرماندهان جنگی خود می‌بالند.
از مهمترین بناها و نمادهای هر شهری، قهرمانان نظامی آن شهر است و خیلی از خیابان‌ها به نام نظامیان نامگذاری شده است.

پای صحبت هر خانواده‌ای که بنشینید، از جنگ جهانی دوم و از دست رفتگانشان در جریان جنگ، قصه‌ای برای گفتن دارند.
ماه می که شروع می‌شود، کشور خود را برای جشن عظیم «روز پیروزی» آماده می‌کند. فیس‌بوک و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های روسیه را که مرور کنید، مردم درباره قهرمانان جنگ صحبت می‌کنند و عکس‌های تاریخی به اشتراک می‌گذارند.

یکی از قهرمانان جنگ جهانی دوم، «لودمیلا پاوْلیچِنکو» است.

«لودمیلا پاوْلیچِنکو» (Lyudmila Pavlichenko) تا ۲۵ سالگی و در طی فقط یک سال خدمت، ۳۰۹ نفر (از جمله ۳۶ تک تیرانداز) از نیروهای دشمن را از پای درآورد. و از این جهت یکی از برترین تک تیراندازان تاریخ و موفق‌ترین تک تیرانداز زن تاریخ محسوب می‌شود.

لودمیلا اصالتا اهل اوکراین بود و ضمن تحصیل در مقطع فوق لیسانس تاریخ، همزمان در دوره‌های آموزش تیراندازی شرکت می‌کرد. تا این که با شروع جنگ جهانی دوم، به صورت داوطلبانه به جبهه پیوست و طی یک سال به شهرت جهانی رسید.

او بعد از این که در جنگ توسط ترکش توپ دشمن زخمی شد، به دانشگاه بازگشت و به تحقیقات خود در زمینه تاریخ ادامه داد. وی همچنین مدتی را به آموزش تیراندازی مشغول بود و همین طور به سمت دستیار فرماندهی کل نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد و جوایز معتبر متعددی را از آن خود کرد. از جمله آن‌ها، دو بار «نشان لنین» که عالی ترین نشان دولتی شوروی بود به وی اعطا شد و به عنوان قهرمان ملی شوروی معرفی گردید. همچنین دو تمبر یادبود در زمان شوروی به افتخار وی به چاپ رسید.
توضیح این که حدود دو هزار تک تیرانداز زن در ارتش سرخ شوروی خدمت می‌کردند که تنها ۵۰۰ تن از آن‌ها جان سالم به در بردند.

«لودمیلا پاوْلیچِنکو» اولین شهروند شوروی بود که توسط رییس جمهور آمریکا، شخصا مورد استقبال قرار گرفت و به کاخ سفید دعوت شد. در طی سفر او به آمریکا، «وودی گاتری» (Woody Guthrie) خواننده آمریکایی، آهنگی به نام Miss Pavlichenko در وصف او سرود که شهرت جهانی پیدا کرد.
خلاصه آهنگ این است که ۳۰۹ نازی را از پا درآوردی و برای همین دنیا همیشه تو رو دوست خواهد داشت.


Woody Guthrie – Miss Pavlichenko
لینک دانلود

لودمیلا پاوْلیچِنکو

این دو عکس از «لودمیلا پاوْلیچِنکو» سیاه و سفید بوده که به تازگی رنگی شده‌اند.

سال گذشته هم فیلمی محصول مشترک روسیه و اوکراین درباره زندگی او به روی پرده سینما رفت.

از دیگر تک تیراندازان معروف شوروی می‌توان از Vasily Zaytsev، Vasilij Kvachantiradze، Roza Shanina، Klavdiya Kalugina و Nina Lobkovskaya نام برد.

بهروز بهادری فر
نسخه فیس بوک: goo.gl/UM694o

مطالب مرتبط:
روز پیروزی
آهنگ «دُرنا»
آهنگ «پُلوشکا پُله»
آهنگ «کاتیوشا»
آهنگ «سموگلیانکا»
آهنگ «شب تیره»
ویدئو: هفتاد سال تاریخ روسیه در ۳ دقیقه

رقص ملوانان روس («یابلِچکا»)


گروه رقص Igor Moiseyev
نسخه آپارات: aparat.com/v/P93wK
نسخه فیس بوک: goo.gl/yqQW5l
دانلود (۱۰ مگابایت): goo.gl/DufZOg

رقص «یابلِچکا» (Yablochko) به معنی «سیب کوچک» یا آن طور که در غرب شناخته می شود «رقص ملوانان روس» (Russian Sailors’ Dance) یکی از معروف ترین رقص های روسی است.

«یابلِچکا» در اصل یک آهنگ فولکلور سیاسی مربوط به قبل از انقلاب کمونیستی شوروی (۱۹۱۷) بوده و با این که متن بسیار ساده ای دارد، تا حدودی می شود آن را به آهنگ «یار دبستانی من» تشبیه کرد. موضوع این آهنگ، استقبال از «بولشویک ها» و «ولادیمیر لنین» رهبر انقلاب شوروی است.

بعد از مرگ لنین، تئاتر «بالشوی» (Bolshoi Theater) که از قدیمی ترین و بزرگ ترین و معتبرترین گروه های باله دنیاست، برای خلق آثار جدید فراخوان می دهد.
در آن زمان، آهنگسازان برجسته روس، به دلیل مشکلات و محدودیت های بعد از انقلاب، جلای وطن کرده بودند. اما «رینولد گلی‌یِر» (Reinhold Glière) آهنگساز آلمانی-لهستانی تبار روس که کشور را ترک نکرده بود به فراخوان پاسخ داد و بر اساس متنی از «میخیاییل کوریلکو» (Mikhail Kurilko) که دستمایه آن خبری درباره یک بندر در چین بود، موسیقی نوشت و به این طریق باله «گل شقایق» یا «گل خشخاش قرمز» (The Red Poppy) متولد شد و اولین بار در سال ۱۹۲۷ به روی صحنه رفت.

در پایان پرده اول این باله سه پرده ای، آهنگساز از تم آهنگ فولکلور «یابلِچکا» استفاده می کند، در صحنه ای که ملوانان کشتی شوروی، دسته جمعی می رقصند.
این رقص معروف ترین قسمت این باله شد و تا به امروز بین مردم عادی و به خصوص ملوانان، اجرا می شود. البته شعر انقلابی «یابلِچکا» عملا دیگر موضوعیت ندارد و به همین خاطر این رقص معمولا با موسیقی خالی (Instrumental) اجرا می شود.

رقص سیب کوچک، رقص ملوانان روس، یابلچکا، باله

و اما لیبرتو (متن) باله «گل شقایق» داستان جالبی دارد.
دهه ۲۰ میلادی است و کشتی اتحاد جماهیر شوروی در بندری در چین لنگر انداخته است.
کاپیتان کشتی متوجه می شود که رییس بارانداز بندر، گروهی از کارگران محلی بی جیره و مواجب را گرسنه و خسته نگه داشته و بیشتر از توانشان از آن ها کار می کشد.
یک شب رقصنده ای زیبا به اسم «تای خوآ» در حین اجرای رقص در رستوران، متوجه می شود کاپیتان کشتی شوروی در تلاش است تا به کارگران مظلوم کمک کند. دخترک رقصنده چینی، تحت تاثیر این حرکت کاپیتان قرار می گیرد و گل شقایقی به کاپیتان هدیه می دهد و با ابراز عشق، از کاپیتان می خواهد که او را با خود از چین ببرد.
نامزد «تای خوآ» از ماجرا بو می برد و از او می خواد تا کاپیتان را بکشد، اما دخترک نمی پذیرد و بعدها در جریان سوء قصدی، جان کاپیتان را نجات می دهد. به همین دلیل نامزدش قصد جانش را کرده و به او شلیک می کند.
در لحظات پایانی زندگی کوتاهش، گل شقایقی را به بچه هایی که کنارش بودند هدیه می دهد و ناکام و بی گناه، چشم از جهان فرو می بندد.

این هم فیلم «باله گل شقایق»

توضیح این که همان طور که می دانید، گل شقایق (گل خشخاش قرمز) در کشورهایی مثل انگلیس و کانادا، نماد سربازان کشته شده در جنگ (از جنگ جهانی اول به بعد) هم هست و اتفاقا در همین روزها (اوایل ماه نوامبر) است که دولتمردان و بعضی مردم، گل شقایق کاغذی به سینه می زنند.

بهروز بهادری فر

مطالب مرتبط:
رقص «بیریوزکا»
کولی های روسیه
افسانه «شوراله»
افسانه «تزار سالتان»
رقص دختر روس با ۶ آهنگ ایرانی
رقص روس ها با آهنگ کج کلاه خان گوگوش در میدان سرخ
کارناوال نوروز ۹۴ در مسکو
تئاتر «بالشویی»

آهنگ «شب تیره»


دانلود فایل صوتی: goo.gl/4NFYZS

روس ها برای ارتش و کهنه سربازها و به طور کلی نظامیان، احترام خاصی قائل هستند و به پیشینه نظامی خود، به خصوص نتیجه جنگ جهانی دوم، می بالند. تا حدی که مهم ترین مناسبت در روسیه، بعد از سال نو میلادی، «روز پیروزی» یا همان روز پایان جنگ جهانی دوم است.
خیلی از آهنگ های معروف روسی هم، به نوعی به جنگ ارتباط دارند. مانند «کاتیوشا»، «پُلوشکا پُله» و «ژوراولی».
«شب تیره» (Temnaya Noch) از دیگر این آهنگ هاست که خاطرات چندین نسل روس را شکل داده است.

در اوج جنگ جهانی دوم، در حالی که سینمای روسیه (و نه شوروی) عملا تعطیل شده بود، فیلم «دو سرباز» در تاشکند، پایتخت ازبکستان، ساخته شد. «شب تیره» هم آهنگ همین فیلم بود که توسط «مارک برنس» (Mark Bernes) که در فیلم نقش یکی از دو سرباز را بازی می کند، اجرا شد. «شب تیره»، این خواننده جوان را که در آخرین روزهای عمرش «ژوراولی» را هم خواند، به شهرت رساند.

این آهنگ توسط خواننده های روس و غیر روس بسیاری به اجرا در آمده است. از جمله زنده یاد «فرهاد مهراد» در سال ۱۳۷۶، چند سال قبل از فوتش.

متن آهنگ «شب تیره»
گویا برای اخذ مجوز از وزارت ارشاد، ترجمه را کمی تغییر داده و «اسلامی» کرده اند.

شبی تاریک، در دشت تنها صفیر گلوله، در جاده تنها نفیر باد.
در دور دست نور ستاره‌ها به خاموشی می‌گراید.
شبی تاریک می‌دانم بیداری و در بستر جوانی ات، پنهانی اشک‌هایت را پاک می‌کنی.
چقدر عمق چشمان شیرینت را دوست دارم.
چقدر دوست دارم و می‌خواهم چشمانت را.
شب تیره ما را از هم جدا میکند و میان ما دشتی تاریک و هولناک دامن گسترده،
تو را باور می‌کنم و همین باور در بارانی از گلوله ها جانم را نجات بخشیده.
در این نبرد مرگ بار، خوشحال و آرامم چون می‌دانم هرچه که مرا پیش آید، تو با عشق استقبالم خواهی کرد.
از مرگ نمی‌هراسم بارها بس بسیار با او روبرو شده‌ام و اکنون نیز گویی برابرم می‌رقصد و می‌رقصد.
تو به انتظارم هستی.
همسرم و در بستر جوانی ات بیدار برای همین می‌دانم که هیچ اتفاقی، هیچ اتفاقی برایم نخواهد افتاد.

این هم قسمتی از فیلم «دو سرباز» که بازیگر جوان، این آهنگ را می خواند.

دانلود ویدئو: goo.gl/JRxdNJ
دانلود آهنگ: goo.gl/k1BnX1

این هم یک اجرای مدرن تر:

مطالب مرتبط:
آهنگ کاتیوشا
آهنگ «پُلوشکا پُله»
آهنگ ژوراولی
روز پیروزی

کالینینگراد، سرزمین کهربا

کالینینگراد

«کالینینگراد» (Kaliningrad) غربی ترین بخش روسیه است که جدا از خدا روسیه و در سواحل دریای بالتیک، یعنی در خاک اروپا واقع شده است.
این منطقه بخشی از دولت «پروس» (آلمان امروزی) بود که بعد از جنگ جهانی دوم به طور کامل به دست شوروی افتاد و در جریان جنگ سرد به عنوان پایگاه نظامی مورد استفاده قرار گرفت و تا به امروز سامانه های دفاعی روسیه را در خود جای داده است.

نزدیکی به اروپا باعث شده است که این شهر حال و هوایی متفاوت از دیگر شهرهای روسیه داشته باشد. از نوع معماری شهر گرفته تا آب و هوای ساحلی و رفتار مردم این شهر اروپایی است. به عنوان مثال، در این شهر خیلی دوچرخه می بینید.

بزرگ ترین معدن کهربای دنیا در«کالینینگراد» قرار دارد. صنایع دستی و جواهرات ساخته شده از کهربا (به روسی: یانتار) در کشورهای حاشیه دریای بالتیک و در روسیه خیلی طرفدار دارد.
«اتاق کهربا» در «کاخ کاترین» از دیدنی ترین جاذبه های شهر «سنت پترزبورگ» است که تماما از کهربا و طلا و آینه ساخته شده و خود داستانی شنیدنی دارد که در آینده درباره آن مطلبی خواهیم داشت.

اتاق کهربا، روسیه، سن پترزبورگ، سنت پترزبورگ، کاخ کاترین

اتاق کهربا، روسیه، سن پترزبورگ، سنت پترزبورگ، کاخ کاترین

«امانوئل کانت» فیلسوف برجسته آلمانی، متولد «کالینینگراد» بوده، ولی بر خلاف شاعران ایرانی که به واسطه محل تولد یا دفنشان، کشورهای دیگر آنان را مصادره می کنند، روسیه ادعایی بر روسی بودن کانت ندارد.

نام اصلی و آلمانی این شهر «کونیگزبرگ» (Königsberg) به معنی «شاهکوه» بوده که در زمان شوروی به «کالینین گراد» به معنی «شهر کالینین» تغییر پیدا می کند. «میخاییل کالینین» (Mikhail Kalinin) از یاران نزدیک لنین و استالین، رهبران شوروی، و در اصل «آدم» استالین بود.
در شوروی سه شهر به نام این سه رهبر سیاسی نام گذاری شد:
«لنینگراد» که امروزه «سنت پترزبورگ» نام دارد.
«استالینگراد» که امروزه «ولگوگراد» نام دارد.
«کالینینگراد» که فعلا نامش تغییری نکرده.

استالین، لنین، کالینین، شوروی

دولت روسیه اعلام کرده است که برای توسعه اقتصادی «کالینینگراد» و تبدیل آن به «هنگ کنگ روسیه» برنامه های جدی دارد.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/asjyek

کالینینگراد

کالینینگراد

کالینینگراد

کالینینگراد

کالینینگراد

رودخانه «چوساوایا»

همان طور که می دانید، روسیه توسط رشته کوه «اورال» به دو قسمت آسیایی و اروپایی تقسیم می شود.
در شرق «اورال»، سرزمین های وسیع «سیبری» یا بخش آسیایی روسیه قرار دارد و پر است از پستی و بلندی های طبیعی.
در غرب «اورال»، بخش اروپایی روسیه واقع شده که نسبتا مسطح و کم ارتفاع است و شامل مسکو و سنت پترزبورگ و اکثر شهرهای توریستی و تاریخی روسیه می شود.
رشته کوه «اورال» با ۲۵۰۰ کیلومتر طول، از جنوب به شمال روسیه کشیده شده و به پنج قسمت اصلی تقسیم می شود: جنوبی، مرکزی، شمالی، شمالی-قطبی و در نهایت بخش قطبی.

سیبری، روسیه، روسیه اروپایی، روسیه آسیایی، اوراسیا

بلند ترین قسمت این رشته کوه در بخش شمالی-قطبی قرارداد و قله «نارودنایا» (Narodnaya) به معنی «قله مَردُم» بلندترین نقطه «اورال» است.
این قله با با حدود ۱۹۰۰ متر ارتفاع، بلندترین نقطه بخش اروپایی روسیه هم هست. البته به جز قفقاز که در جنوب بخش غربی روسیه قرار دارد و کوه «البروس» بلندترین کوه روسیه و کل اروپا، با ارتفاع ۵۶۴۲ متر (حدود ۳۰ متر کمتر از دماوند خودمان) را در خود جای داده است.

کم ارتفاع ترین قسمت «اورال» بخش مرکزی آن است. در این قسمت است که رودخانه «چوساوایا» (Chusovaya) از بخش شرقی کوه «اورال» سرچشمه می گیرد، از کوه گذر می کند و وارد بخش غربی می شود و در نهایت به رودخانه «ولگا» (۳۷۰۰ کیلومتر طول) می ریزد.

رودخانه «چوساوایا» از بهترین و زیباترین رودخانه های روسیه برای «رودخانه گردی» (Rafting) است و در حاشیه این رودخانه قطعه های سنگی بزرگ و زیادی قرار دارد که جزو میراث این رودخانه محسوب می شوند.

روی این رودخانه با طول حدود ۶۰۰ کیلومتر طول (کارون ما ۹۵۰ کیلومتر طول دارد) چندین مخزن سد ساخته اند که بخش اعظم آب مصرفی چند شهر در سیبری را تامین می کند.

در زمان تزار «ایوان مخوف» (تقریبا همزمان با شاه عباس صفوی) بود که قزاق مشهوری به نام «یرماک» (Yermak) و نیروهایش، بر خلاف جهت رودخانه «چوساوایا» به سمت شرق حرکت کردند، بعد قایق هایشان را در قسمتی از مسیر از خشکی به رودخانه دیگری انتقال دادند و در نهایت سوار بر جهت موافق آن رودخانه، وارد سیبری شدند و بعد از شکست شمالی ترین سرزمین مسلمان نشین (مغول) آن زمان، موفق به «فتح سیبری» شدند.
فتح خونین «سیبری» ثروت هنگفتی را نصیب روسیه کرد که پوست خز و منابع عظیم معدنی و زیر زمینی، از جمله آن هستند.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/vmwqpZ

مطالب مرتبط:
ستون های لِنا

chusavaya_river_02

chusavaya_river_03
کلیسای «سنت جورج» در حاشیه رودخانه «چوساوایا»

chusavaya_river_04

chusavaya_river_05

ادامه‌ی خواندن