بایگانی دسته: زبان

کتک می خوای؟


دانلود ویدئو (یک و نیم مگ): goo.gl/ID7YX3

«چِم پاخنیت؟» (Chem pakhnit) اصطلاحی در زبان روسی است که معمولا با گره کردن مشت (به خصوص در کنار صورت و بینی مخاطب) همراه می شود. مانند حالتی که در این ویدئو می بینید.
بعضی وقت ها هم به صورت کامل تر می گویند «چویِش چِم پاخنیت؟» (Chuyesh chem pakhnit).
ترجمه تحت اللفظی آن می شود «بو چی می‌ده؟» و منظور از بو، احتمالا «بوی شر» یا «بوی دردسر» است و در نتیجه این اصطلاح یعنی «کتک می خوای؟» یا «مثل این که خیلی سرت می‌خاره!».
این اصطلاح را معمولا زمانی به کار می برند که فقط قصد تهدید زبانی دارند، اگر نه کسی که بخواهد کتک بزند که نمی پرسد. 🙂
خیلی وقت ها هم از این اصطلاح به صورت شوخی استفاده می کنند. مثلا اگر مردی جلوی همسرش بگوید فلان دختر خوشگل است، احتمالا «بوی شر و دردسر» را استشمام می کند. 🙂

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/HKDmS1

مطالب مرتبط:
فیگ، بیلاخ روسی!
زبان بدن روس ها: ولش کن، بی خیال!
زبان اشاره در روسیه: الکل

همه چی عالیه مادام


الو؟ جِم، چه خبرا؟
خیلی وقته که خونه نبودم. دو هفته است که نیستم. اوضاع چطوره؟

همه چه عالیه، مادام. اوضاع ردیفه و زندگی شیرین
خبر خاصی نیست، به جز یک مورد بی‌اهمیت
چیز خاصی نیستا، فقط اسب تون مُرد. غیر از این همه چی عالیه

الو؟ مارتن، چه خبر بدی. اسبم مُرده
بگو ببینم، درشکه چی معتمد من، چیجوری مرد؟

مادام، همه چه عالیه، خوبِ خوب. از این بهتر نمی‌شه
سر یه موضوع بی‌اهمیت خودتونو ناراحت نکنین، چیز خاصی نبوده که
اصطبل آتیش گرفت، اسب شما هم توش بود سوخت
غیر از این، همه چی عالیه، خوبِ خوب

الو؟ پاسکال، مخم داره سوت می‌کشه
ضربه روحی خیلی بدی بود. راستشو بگو ببینم، اصطبل کی آتیش گرفت؟

مادام، همه چه عالیه، خوبِ خوب. اوضاع ردیفه
از شانس بد شما، یه حادثه دیگه هم اتفاق افتاده
اصطبل و خونه‌تون با هم آتیش گرفتن و همه چی دود شد رفت هوا
غیر از این، همه چی عالیه مادام، خوبِ خوب

الو؟ لوک، قصر آتیش گرفته؟
اصلا به هم ریختم. تو حال خودم نیستم. چه جوری این اتفاق افتاد؟

شوهرتون فهمید که هر دوتون ورشکسته شدین
نتونست تحمل کنه و با اسلحه خودکشی کرد
وقتی می‌افته زمین، دو تا شمع هم می‌افتن رو فرش. باد می‌زنه و کل قصر گُر می‌گیره.
اصطبل درش قفل بوده، اسب شما هم می‌سوزه و می‌میره
غیر از این، همه چی عالیه مادام، خوبِ خوب

ترجمه و زیرنویس: بهروز بهادری فر

آهنگ کمدی «همه چی عالیه، مادام» یک آهنگ در اصل فرانسوی است که اولین بار در سال ۱۹۳۵ میلادی اجرا شد.
همان سال، به روسی ترجمه شد و توسط «لئونید اوتیوسوف» و دخترش «اِدیت» به روی صحنه رفت و بسیار بسیار معروف شد و تا به امروز، نام این آهنگ به عنوان یک اصطلاح در زبان روسی، در شرایطی که اوضاع خراب است ولی کسی سعی می کند همه چیز را خوب جلوه دهد، مورد استفاده قرار می گیرد.
«لئونید اوتیوسوف» (Leonid Utyosov) از مشهور ترین خواننده های پاپ و جاز شوروی بود.

اجرای کارتونی این آهنگ: youtu.be/9DfFAlRmIBU

نمایش «بی‌عرضه» اثر آنتون چخوف


نمایش «بی‌عرضه» اثر آنتون چخوف
قسمتی از سریال تلویزیونی «کاروسِل» (چرخ و فلک) به کارگردانی «میخاییل شوایتزر» (Mikhail Schweitzer) محصول شوروی (۱۹۷۱)

ترجمه و زیرنویس: بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/Iy3yL8
نسخه آپارات: www.aparat.com/v/gDQ16

مطالب مرتبط:
آنتون چخوف ۱۵۵ ساله شد
آنتون چخوف: انسان باید تماما زیبا باشد
اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)

زبان بدن روس ها: ولش کن، بی خیال!


نسخه آپارات: www.aparat.com/v/4XCQT
نسخه فیس بوک: https://goo.gl/yjlzbe

حرکتی بین مردم روسیه رایج است؛ انداختن دست از بالا به پایین و معنای آن این است که:
ولش کن!
بی خیال!
مهم نیست!
گور باباش!
ای بابا! (دوباره شروع شد!)

در ایران ما برعکس روس ها دست را بالا می بریم.

در این کلیپ، از صحنه ای از فیلم «غیر ممکنه!» (Ne mozhet byt) ساخت سال ۱۹۷۵ شوروی استفاده شده است.

سماور به «تولا» نبری!

تولا، سماور، تولستوی، تالستوی، روسیه
عکس: بهروز بهادری فر

«تولا» (Tula) شهری است با نیم میلیون جمعیت در ۲۰۰ کیلومتری جنوب مسکو که به ۵ چیز شهرت دارد:

۱) سماور
اسم سماور روسی با شهر «تولا» گره خورده است و یکی از دیدنی های این شهر موزه سماور است.
ضرب المثل روسی «سماور به تولا بردن» معادل همان «زیره به کرمان بردن» خودمان است.
البته امروزه دیگر سماور سازی در این شهر رونق چندانی ندارد.

۲) صنعتگران ماهر
از زمان های دور، صنعت اسلحه سازی و فلز کاری و متالورژی از پایه های اقتصاد این شهر بوده است.
داستان مرد چپ دست روس را که به سفارش تزار روسیه و برای رو کم کنی انگلستان، روی پای حشره میکروسکپی فلزی ساخت انگلیس نعل فلزی سوار می کند را احتمالا شنیده اید. «لِوشا» (Levsha) که یعنی چپول یا چپ دست، اهل «تولا» بوده. بعدها دولت انگلیس از «لِوشا» دعوت به همکاری می کند، اما او بعد از سفر کوتاهی به بریتانیا، این دعوت را رد کرده و به روسیه بر می گردد و در نهایت در اثر مصرف زیاد الکل می میرد.
این داستان که روس ها به آن افتخار می کنند، تبحر صنعتگران این شهر از قدیم الایام را نشان می دهد.

۳) تولستوی
منزل و محل دفن «لئو تولستوی» نویسنده شهیر روس در منطقه «یاسنایا پالیانا» (Yasnaya Polyana) در چند کیلومتری «تولا» قرار دارد. «یاسنایا پالیانا» را می شود «بیشه آفتابی» ترجمه کرد. در همین «بیشه آفتابی» بود که تولستوی «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» را نوشت.
ساختمان سفید رنگ در پایین سمت راست عکس، منزل تولستوی است که در مزرعه ای بزرگ قرار دارد.

۴) کلوچه زنجبیلی
همان طور که در ایران کلوچه های فومن معروف است، در روسیه کلوچه های زنجبیلی «تولا» معروف است.
روی این کلوچه ها معمولا عبارت «سوغاتی تولا» و آرم شهر تولا حک شده.
موزه ای هم در این شهر به کلوچه های زنجبیلی اختصاص دارد.
در زبان روسی به این نوع کیک/نان/شیرینی که داخلش عسل یا مربا دارد، «پریانیک» (Pryanik) می گویند.

کیک زنجبیلی، تولا، پریانیک

۵) گارُمشکا
«گارمون» یا «گارمُشکا» (Garmoshka) نسخه روسی آکاردئون است و بین روس ها خیلی طرفدار دارد. «گارمُشکا» ساخت «تولا» شهرت جهانی دارد.

گارمون، گارمن، گارموشکا، گارمسشکا، گارمُشکا، ساز، روسیه، روس

بهروز بهادری فر

عکس روز: مرکز مسکو

مرکز مسکو

سمت چپ: باغ الکساندر، شعله جاویدان، سربازان گمنام، کاخ کرملین (و ورودی میدان سرخ که در عکس دیده نمی شود.)

پس زمینه: کلیسای جامع مسیح منجی

سمت راست (ساختمان دراز با سقف سبز رنگ): «مانی یژ» (Manezh) مسکو که قدمتی ۱۹۰ ساله دارد. سال های سال آکادمی اسب سواری بوده اما امروزه مرکز نمایشگاهی است. حدود ۱۰ سال پیش آتش گرفت و دوباره بازسازی شد.

سمت راست (فضای سبز هندسی): مرکز خرید زیر زمینی «آخوتنی ریاد» (Okhotny Ryad)
«آخوتنی ریاد» یعنی «راسته شکار فروش ها»

در این عکس، اولین ساختمان دانشگاه دولتی مسکو (لومونوسوف) هم دیده می شود که امروزه به «موسسه مطالعات آسیا و آفریقا» تبدیل شده و زبان فارسی هم در آن تدریس می شود.

ساختمان اصلی دوما (پارلمان روسیه) و خیابان معروف Tverskaya هم در سمت راست قرار دارند که در عکس دیده نمی شوند.

اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)

timeline_adabiat_rus_gharn_19

تا اوایل قرن ۱۹ میلادی، روسیه ادبیات چندان قابل توجهی نداشته است. تا آن زمان، زبان ادبیات روسیه بسیار ثغیل و سنگین بود، به طوری که متون آن زمان، امروزه کمتر قابل فهم است.
«میخاییل لومونسف»، دانشمند و علامه روس قرن ۱۸ میلادی، گرامر زبان روسی را نوشت و دستی به سر و روی آن کشید.

«الکساندر پوشکین»، شاعر برجسته روس، که پدر ادبیات روسیه هم خوانده می شود، با اشعارش ادبیات روسیه را وارد مرحله جدیدی کرد. اشعار او ساده و قابل فهم بودند.
قرن نوزده میلادی در ادبیات روسیه، به «عصر طلایی» مشهور است. در این دوران ادبیات روسیه شکوفا شد و آثار ادبی کم نظیری به نگارش درآمدند.

اکثر جمعیت روسیه آن زمان را رعیت ها تشکیل می دادند و سطح سواد در جامعه بسیار بسیار پایین بود و تقریبا همه نویسندگان و مخاطبان آنان از نجیب زادگان و طبقه اشراف بودند.
اما رعیت ها هم از ادبیات بی بهره نبودند و به کمک «لوبوک» (کاغذ های گرافیکی و تصویری) با دنیای تخیلات نویسندگان آشنا می شدند.

در اواخر قرن نوزده میلادی، طبقه کارگر و متوسط کوچکی شکل گرفت و با اجباری شدن تحصیلات ابتدایی، ادبیات، مخاطبان بیشتری پیدا کرد و باعث شد در دوره بعدی ادبیات روسیه، یعنی دوران نقره ای، از میان رعیت ها هم تعدادی نویسنده برجسته سر بر بیاورند.
در دوران حکومت شوروی، صد در صد مردم باسواد شدند.

در دوره صد ساله «عصر طلایی» ادبیات، اتفاقات و تحولات زیادی در روسیه به وقوع پیوست. مهم ترین آن ها، مسافرت های نجیب زادگان به خارج از کشور و آشنا شدن آن ها با تحرکات آزادی خواهانه اروپا، افزایش نارضایتی مردم از حکومت تزاری و لغو رعیت داری بود. حکومت تا حدودی از نویسندگان ترس داشت و در مواردی آن ها را تبعید و تنبیه می کرد.
همین تحولات باعث شد که در ابتدای قرن بیستم، حکومت تزاری سقوط کند و کمونیست ها روی کار بیایند.

نویسنده: بهروز بهادری فر

russia_gharn_19_siasi_ejtemaee