فیلم کمدی «طنز سرنوشت» یا «عافیت باشه!» محصول شوروی (۱۹۷۶) به کارگردانی ایلدر ریازانوف است.
شاید اغراق نباشد که این فیلم موفقترین و محبوبترین فیلم شوروی است و تا امروز، همه ساله، شب سال نو میلادی از تلویزیون پخش میشود.
ژِنیا قرار است شب سال نو میلادی را با نامزدش باشد و همان شب به او پیشنهاد ازدواج بدهد. مادرش هم که تلاش دارد پسرش سر و سامان بگیرد، تصمیم دارد شب آنها را تنها بگذارد.
همان روز، با دوستانش به بانیا (حمام روسی) میرود. آنجا همه مست میکنند و دوستانش به اشتباه، ژنیا را به جای یکی دیگر از دوستان که قرار بوده به سنت پترزبورگ برود، سوار هواپیما میکنند.
ژنیا به سنت پترزبورگ میرسد و در عالم مستی به راننده آدرس منزل خودش را میدهد، به این خیال که در مسکو است.
کلید میاندازد و وارد آپارتمان میشود و روی تخت به خواب میرود.
در زمان شوروی، به خصوص برژنف، انبوه سازی مسکن با یک نقشه واحد رونق گرفته بود. این موضوع دستمایه طنز این فیلم شده. یعنی در دو شهر مختلف، آدرس و نقشه و کلید و… عین هم یکسان است.
صاحب آپارتمان در سنت پترزبورگ، نادیا، دختر جوانی است که مادرش او را تنها گذاشته تا نامزدش (ایپولیت) شب سال نو بیاید و به او پیشنهاد ازدواج بدهد.
نادیا که از خرید برمیگردد، با یک مرد غریبه مست در تخت خوابش مواجه میشود.
در این میان نامزدش هم وارد میشود و داستان را باور نمیکند و با قهر، نادیا را با ژنیا تنها میگذارد.
حال ژنیا که بهتر میشود، عذرخواهی کرده و سعی میکند به مسکو برگردد، اما شب سال نو پروازی وجود ندارد.
در این حین سعی میکند به منزل خود در مسکو زنگ بزند و به نامزدش ماجرا را بگوید. اما شرایط طوری میشود که وقتی نامزدش زنگ میزند، نادیا گوشی را برمیدارد. و وقتی ایپولیت زنگ میزند، ژنیا گوشی را بر میدارد. ایپولیت برمیگردد و با ژنیا بحث و دعوا میکنند و خلاصه کار بدتر میشود.
به اجبار، ژنیا و نادیا سال را با هم نو میکنند. در این میان، دوستان نادیا میآیند مهمانی، تا هم ایپولیت، نامزد نادیا را ببینند و هم سال نو را تبریک بگویند. نادیا از ترس اینکه برایش داستان درست نکنند، مجبور میشود وانمود کند ژنیا همان ایپولیت است و او را میبوسد.
داستان طوری پیش میرود که این دو به هم علاقمند میشوند. صبح زود، ژنیا با اولین پرواز به مسکو برمیگردد و میرود میخوابد. وقتی بیدار میشود، نادیا کنارش است.
پیدا کردن ژنیا سخت نبوده، چون آدرس و کلید، یکی است!
این فیلم به قدری محبوب است که قسمت دوم آن هم چند سال پیش ساخته شد، اما خیلی موفق نبود.
بهروز بهادری فر