بایگانی برچسب: s

الکساندر پوشکین: می خوام زنده باشم

الکساندر پوشکین، روسیه

ای دوستان، نمی خواهم بمیرم.
می خوام زنده باشم، تا بیاندیشم و رنج بکشم.
— الکساندر پوشکین، مرثیه (۱۸۳۰)

مطالب مرتبط:
اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)
کتابخانه دیجیتال: الکساندر پوشکین
عکس: میدان «الکساندر پوشکین»

ادامه‌ی خواندن

«حمید‌رضا آتش‌برآب» مترجم پرکار ادبیات روسی

«حمید‌رضا آتش‌برآب» را اولین بار چند سال پیش در نشستی با موضوع خیام در مسکو دیدم. در کنار چند ایران شناس روس درباره دلایل جهانی شدن اشعار خیام سخنرانی می کرد. دو چیز از آن جلسه به یادم ماند؛ یکی تواضع و فروتنی و دیگری نام خانوادگی جالبش.
بعدها اسمش را این ور و آن ور زیاد شنیدم و برایم جالب بود که جوانی تقریبا هم سن و سال خودم این قدر به ادبیات روسیه تسلط دارد و با جسارت و جدیت به ترجمه آثار ادبی روسیه مشغول است.
پیگیر کارهایش بودم تا این که یک ماه پیش از او خواهش کردم برای سایت «آی لاو راشا» شرح حالی از خود و فعالیت هایش بنویسد. بالاخره با اصرار من، دیروز متن زیر را در اختیارم گذاشت.
علاقمندان به ادبیات روسیه می توانند علاوه بر مطالعه ترجمه های منتشر شده او، در کلاس ها و سخنرانی های وی که در موسسات مختلف برگزار می شود، شرکت کنند.
بهروز بهادری فر

حمید‌رضا آتش‌برآب

حمید‌رضا آتش‌برآبمیانه‌ی اَمردادِ ۱۳۵۶ در خوزستان و اهواز ِ زیبا زاده شدم که چندی بعد در جنگ به ویرانه‌‌ای بدل شد. نام ِ خانوادگیِ من برخلاف تصور بسیاری نام حقیقی من است و به‌هیچ‌عنوان مستعار نیست.
چندی بعد ضربات وحشیانه‌ی زندگی آغاز شد و مثل بسیاری جنگزده شدیم و پدرم را هم از دست دادم که در این‌بین خواهرم شش‌ماهه بود. مادر در شرایطی بسیاردشوار ما را بزرگ کرد و سهم بسیاری در هر‌آن‌چه به آن رسیده‌ام و خواهم‌رسید، داشته و دارد.

از پنج‌سالگی در کرج و تهران رشد کردم و از همان اوایل به ادبیات و به‌ویژه شعر علاقه‌ی بسیاری داشتم. تا پایان دبیرستان تقریباً هرآن‌چه از آثار مهم ادبیات فرانسه، بریتانیا و به‌خصوص روسی ترجمه شده‌بود، خوانده‌بودم. پس از دبیرستان به‌خاطر علاقه‌ی عمیقم به فرهنگ و ادب روسی، به اوکرائین رفتم و تا مقطع فوق‌لیسانس، ادبیاتِ روسی-انگلیسی خواندم.
در همان‌ اوایل مهمترین آشناییِ زندگیِ من (که تأثیرگذارترین رابطه‌ی دوستانه‌ام بوده‌است) در کی‌یــِف با دمیتری کاراتی‌یــِف ـــ شاعر و نویسنده‌ی بزرگ اوکرائین ـــ رخ داد. هر دیدار و گفت‌وگومان عشق به شعر روس را در من صدچندان کرد.

در ماههای نخستِ ۱۹۹۸ با کارهایی پراکنده از شعر معاصر روسی ذوق آزمودم، اما به‌زودی همه‌ی آنها را کنار گذاشتم و به توصیه‌های پیگیرانه و دوره‌ی فشرده‌ی پیشنهادیِ استاد کاراتی‌یــِف، به‌موازات تحصیل، ادبیات کلاسیک روس و به‌ویژه شعر روسی را جدی‌تر از پیش بازخوانی کردم.
درک ناب و متقابلی بود در مناسباتِ خاطره‌انگیزِ ادبی‌مان که مدام هم پررنگ‌تر می‌شد. گفت‌وگوها و شعرخوانیهامان در محافل مختلف به روسی و فارسی تجربه‌ی عمیقی برای من بود. با وجود وضع بسیار پریشان مالی هردوی ما در آن سالهای وصف‌ناپذیر ِ پس از فروپاشیِ شوروی و بیماری سختِ استاد، که به‌تازگی از آن جان به در برده‌بود، ایشان با اشتیاق بسیار به آموختن فارسی همت گماردند و این افتخار هم نصیب من شد تا به‌واسطه‌ی آموزش فارسی، بیشتر در خدمتشان باشم.
ترجمه‌های مشترکی را با ایشان از شعر معاصر و کلاسیک فارسی به زبان روسی انجام دادیم که سوای شیرینی و جذابیت کار، در شناخت بیشتر من از ظرافت شعر هردوزبان و پیچیدگیِ هنر ترجمه نیز موثر افتاد.

به‌تدریج ترجمه‌های مستقل خودم را از ادبیات روسی آغاز کردم که بیشتر در حوزه‌ی شعر بود.
نخستین کتابم که بسیار هم برخلاف انتظار معروف شد «به‌سلامتی خانمها» نام داشت؛ مجموعه‌ی صد داستان کوتاه و طنز ترجمه‌نشده‌ی چخوف.
سپس ترجمه‌ی «آقایی از سانفرانسیسکو» که مجموعه‌ی چهل‌وپنج داستان ایوان بونین بود را در نشر نی منتشر کردم که کاندید نهاییِ ترجمه‌ی سال شد. این کار به تشویق و پیگیری خشایار دیهیمی منتشر شد که محبتهایش سهم بسیاری در ادامه‌ی کار من داشت.

مهمترین چالش من در آن سالها ترجمه‌ی نیکالای لِسکوف بود، که به‌نظر بسیاری خیلی خوب از آب درآمد: رمانِ مشهور ِ نیکالای لِسکوف ـــ «زائر افسون‌شده» ـــ با تمام دشواریهای زبانی این نویسنده‌ در نشر ماهی منتشر کردم.
«سوارکار مفرغی» ــ مهمترین منظومه‌ی پوشکین را به شکل دوزبانه در نشر هرمس منتشر کردم که این آغاز فعالیت من با نشر معظم هرمس بوده‌است.

به روسیه رفتم و در دانشگاه مرکزی مسکو فوق‌لیسانس ادبیات روسی را در دانشکده‌ی ادبیات قرن نوزدهم و دکترای ادبیات روسی را در دانشکده‌ی ادبیات قرن بیستم به پایان رساندم و در تمام ِ این مدت بازهم ترجمه را کنار نگذاشتم.
دراین‌بین، مجموعه‌ی «عصر طلایی و عصر نقره‌ای شعر روس» را در نشر نی منتشر کردم که گزیده‌ای بود از ترجمه‌های شعرم در سالهای گذشته از دوقرن شعر روسیه.

از آن پس بیشتر آثارم را به نشر هرمس داده‌ام:
«در مایه‌های ایرانی» (دوزبانه) که مهمترین اثر ِ شاعر ملیِ روسیه سِرگِی یــِسِنین است؛
«هنرمند چهره‌پرداز» که رمانکی دیگر از نیکالای لِسکوف است؛
رمانِ «مرگِ ایوان ایلیچ» اثر لِف تالستوی (که بهترین ترجمه‌ی سال شناخته شد)؛
رمانِ «النگوی یاقوت» اثر ِ آلکساندر کوپرین؛
رمانِ «دختر سروان» اثر پوشکین که علاوه بر رمان، شناختنامه‌ی کاملی است درباره‌ی پوشکین و نقد و خاطرات و تفسیرهای خودِ رمان.

کتابهایی که زیر چاپ دارم اینهاست:
رمانِ «ناشناس» اثر داستایــِفسکی و «گل قرمز» اثر گارشین.

کتابهایی هم در مرحله‌ی انجام هستند:
رمانِ «دکتر ژیواگو» باریس پاسترناک؛
«همسر» آنتون چخوف (مجموعه‌ی ده داستان عاشقانه)؛
رمانِ «چه باید کرد؟» اثر نیکالای چیرنی‌شِفسکی؛
و چند مجموعه‌ی در دست پایان نیز دارم از آنّا آخماتاوا، ولادیمیر مایاکوفسکی و مارینا تسوتایوا به شکل دوزبانه.

به دلایلی که هرگز بر من معلوم نشد و نیست، پنجسال است که پس از دکتری، هرگز به‌عنوان استاد زبان و ادبیات روسی در دانشگاههای ایران هیأت علمی نشدم. اما در تمامیِ این سالها و در موسسات و کلاسهای مختلف نظیر «شهر کتاب»، «موسسه مطالعاتی ایراس»، «موسسه مطالعاتی پرسش» دوره‌هایی تخصصی را درباره‌ی ادبیات روسی برگزار می‌کنم و با نهایت افتخار در خدمت علاقه‌مندان این ادبیات هستم.

حمیدرضا آتش‌برآب
اوایل بهمن ۱۳۹۳ شمسی

پلیس روس شعر می خواند!


پلیس راهنمایی رانندگی مسکو، ماشین های کثیف را کنار بنای یادبود «پوشکین» شاعر روس نگه می دارد و با خواندن اشعار روسی به آن ها می فهماند که ماشینشان را باید بشورند.
سال ۲۰۱۴ در روسیه، سال فرهنگ نام گذاری شده و این ویدئو با عنوان «فرهنگ ما را تغییر می دهد» را معاونت فرهنگی شهرداری مسکو به همین مناسبت تهیه کرده است.
لازم به ذکر است که پلیس راهنمایی و رانندگی روسیه، شدیدا به رشوه گیری بدنام است.

مطلب مرتبط:
کتابخانه دیجیتال: الکساندر پوشکین

اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)

timeline_adabiat_rus_gharn_19

تا اوایل قرن ۱۹ میلادی، روسیه ادبیات چندان قابل توجهی نداشته است. تا آن زمان، زبان ادبیات روسیه بسیار ثغیل و سنگین بود، به طوری که متون آن زمان، امروزه کمتر قابل فهم است.
«میخاییل لومونسف»، دانشمند و علامه روس قرن ۱۸ میلادی، گرامر زبان روسی را نوشت و دستی به سر و روی آن کشید.

«الکساندر پوشکین»، شاعر برجسته روس، که پدر ادبیات روسیه هم خوانده می شود، با اشعارش ادبیات روسیه را وارد مرحله جدیدی کرد. اشعار او ساده و قابل فهم بودند.
قرن نوزده میلادی در ادبیات روسیه، به «عصر طلایی» مشهور است. در این دوران ادبیات روسیه شکوفا شد و آثار ادبی کم نظیری به نگارش درآمدند.

اکثر جمعیت روسیه آن زمان را رعیت ها تشکیل می دادند و سطح سواد در جامعه بسیار بسیار پایین بود و تقریبا همه نویسندگان و مخاطبان آنان از نجیب زادگان و طبقه اشراف بودند.
اما رعیت ها هم از ادبیات بی بهره نبودند و به کمک «لوبوک» (کاغذ های گرافیکی و تصویری) با دنیای تخیلات نویسندگان آشنا می شدند.

در اواخر قرن نوزده میلادی، طبقه کارگر و متوسط کوچکی شکل گرفت و با اجباری شدن تحصیلات ابتدایی، ادبیات، مخاطبان بیشتری پیدا کرد و باعث شد در دوره بعدی ادبیات روسیه، یعنی دوران نقره ای، از میان رعیت ها هم تعدادی نویسنده برجسته سر بر بیاورند.
در دوران حکومت شوروی، صد در صد مردم باسواد شدند.

در دوره صد ساله «عصر طلایی» ادبیات، اتفاقات و تحولات زیادی در روسیه به وقوع پیوست. مهم ترین آن ها، مسافرت های نجیب زادگان به خارج از کشور و آشنا شدن آن ها با تحرکات آزادی خواهانه اروپا، افزایش نارضایتی مردم از حکومت تزاری و لغو رعیت داری بود. حکومت تا حدودی از نویسندگان ترس داشت و در مواردی آن ها را تبعید و تنبیه می کرد.
همین تحولات باعث شد که در ابتدای قرن بیستم، حکومت تزاری سقوط کند و کمونیست ها روی کار بیایند.

نویسنده: بهروز بهادری فر

russia_gharn_19_siasi_ejtemaee

عکس: میدان «الکساندر پوشکین»

میدان «الکساندر پوشکین» در فاصله نه چندان دوری از میدان سرخ و کرملین قرار دارد.
این عکس مربوط به حدود ۵۰ سال پیش است، اما به جز کاربری بعضی ساختمان ها، تقریبا هیچ چیزی تغییر نکرده است.

درباره زندگی و آثار «پوشکین» اینجا بخوانید:
www.iloverussia.ir/digital_alxander_pushkin

کتابخانه دیجیتال: الکساندر پوشکین

الکساندر پوشکینالکساندر پوشکین، از بزرگ ترین شاعران و نویسندگان زبان روسی است. بعضی از اشعارش را مردم روس به حفظ می دانند.
هم عصر فتحعلی شاه قاجار در ایران بود و ۳۷ سال بیشتر عمر نکرد.
پدرش از یک خانواده اصیل روسی و مادرش، نوه یک برده آفریقایی به نام «هانیبال» بود که در کودکی از اتیوپی دزدیده شده و به تزار «پتر کبیر» هدیه داده شده بود و در دربار به درجات بالا رسیده بود.
الکساندر پوشکین استعدادش را از کودکی نشان داد و در ۲۱ سالگی شعر بلند «روسلان و لودمیلا» را سرود که بسیار معروف است.
به دلیل عقاید و جهت گیری هایش مورد غضب دربار بود و چند سال را در تبعید و در میدان های جنگ سپری کرد.
بعدها با دختر ۱۶ ساله بسیار زیبایی به نام «ناتالیا» ازدواج کرد که خاطرخواهان زیادی داشت و از آن پس دوباره به دربار راه پیدا کرد. هرچند که دربار او را با اعطای پایین ترین نشان درباری، تحقیر کرد.
طی سال های بعد بدهی های سنگینی به بار آورد و شایعه شده بود که ناتالیا، همسرش، با مرد دیگری رابطه دارد.
در آن دوران، دوئل کردن رایج بود و پوشکین که به اعتبارش خیلی حساس بود، حدود ۳۰ بار دیگران را به دوئل فراخوانده بود.
برای همین، مردی که گفته می شد با همسرش رابطه دارد را به دوئل دعوت کرد و زخم شدیدی برداشت و دو روز بعد از آن، در سال ۱۸۳۷ در سنت پترزبورگ از دنیا رفت.

الکساندر پوشکین آثار زیادی دارد. بعضی از آن ها به فارسی ترجمه شده اند.

دانلود کتاب «دختر سروان» (PDF)

دانلود کتاب «جای گلوله» (PDF)

دانلود کتاب «دوبروفسکی» (PDF)

فیلم «آنه گین» (۱۹۹۹) – ۱۱ قسمت – زبان انگلیسی – دانلود (۱۱ قسمت)
کتاب «یوگنی آنه گین»
الکساندر پوشکین
ترجمه آقای منوچهر وثوقی نیا
ناشر: امیرکبیر و گوتنبرگ

فیلم «بی بی پیک» (۱۹۴۹) – ۷ قسمت – زبان انگلیسی – سیاه و سفید – دانلود (۷ قسمت)
کتاب «بی بی پیک»
الکساندر پوشکین
مترجم: دکتر محمد مجلسی
انتشارات دنیای نو، ۱۳۸۷

اپرای «روسلان و لودمیلا» – اثر «میخاییل گلینکا» آهنگساز روس

بهروز بهادری فر