بایگانی دسته: جامعه

شوبا

شوبا، پوستین، پالتو خز، پالتو پوست، پالتو روسی، روسیه

شوبا، پوستین، پالتو خز، پالتو پوست، پالتو روسی، روسیه

«شوبا» (Shuba) یعنی پالتو خز یا همان پوستین.
در روسیه «شوبا» یکی از لباس های پرطرفدار بین خانم هاست، پیر و جوان هم ندارد. مردها هم «شوبا» می پوشند، اما خیلی کمتر.
«شوبا» از پوست سمور، روباه، قاقم، سنجاب، راسو، گرگ، خرگوش و… تهیه می شود و از چند صد دلار تا چند هزار دلار قیمت دارد.
ضمنا «اوشانکا» (Ushanka) یا همان کلاه معروف روسی که روی گوش را هم می پوشاند، اگر اصل باشد از پوست همین حیوانات درست می شود.

نکته جالب تاریخی این که جستجو برای کشف منابع جدید پوست خز، یکی از انگیزه های پیشروی روسیه به سیبری بود و «یرماک» قزاق معروفی بود که در قرن ۱۶ میلادی، بعد از پایان یوغ مغول، سیبری را فتح و منابع مالی سرشاری را نصیب روسیه کرد.

برای بعضی از دخترهای جوان، «شوبا» که قاعدتا باید لباس گرم باشد، نشانه پرستیژ است و در سرمای روسیه «شوبا» کوتاه با دامن کوتاه می پوشند.
البته دخترهای روس با «شوبا» و یا بدون «شوبا» علاقه خاصی به دامن کوتاه دارند، تابستان و زمستان هم ندارد.

«شوهرم طوری رفتار می کنه که انگار برام شوبا خریده.» این جمله را بارها شنیده ام و شاید بشود آن را این طور معنا کرد که: «مگه چه تاجی سرم گذاشته!». 🙂

هوا که رو به سردی می رود، هر روز در رادیو و تلویزیون و بلیبوردها، تبلیغات مراکز فروش «شوبا» می بینید و می شنوید و پشت سر هم نمایشگاه های فروش مستقیم برگزار می شود. حتی در فصل گرم هم تبلیغ «شوبا» با تخفیف بالا همه جا را پر می کند.

متاسفانه انجمن های حمایت از حقوق حیوانات در روسیه کمتر در این زمینه فعال هستند و اکثر مردم آگاهی چندانی نسبت به زجر و آزار حیواناتی که پوست آن ها کنده می شود ندارند.
حتی بعضی از مردم (هم مرد و هم زن) دم حیوانات را به کیف خود آویزان کرده و یا به عنوان شال گردن استفاده می کنند.

«شوبا» اسم مخفف یک نوع سالاد روسی با نام طولانی «شاه ماهی خز پوش» هم هست. درباره این سالاد و سالاد اولویه اینجا نوشته ام.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/F1ksAm

مطالب مرتبط:
داستان سالاد اولویه
اینفوگرافیک: سیبری
اینفوگرافیک: نماد‌های روسیه

شوبا، پوستین، پالتو خز، پالتو پوست، پالتو روسی، روسیه

درد بکش، برات خوبه!

دندانپزشکی، دندان، درد، دندان طلا، روسیه، شوروی

چند سال پیش، برای گرفتن گواهی پزشکی، کارم به یک کلینیک دولتی در مسکو افتاد. در یکی از آزمایش ها، باید از نوک انگشت چند قطره خون می گرفتند. من که خودم زمانی در بیمارستان از مردم خون می گرفتم و آمپول می زدم، با لبخند و اعتماد به نفس روی صندلی نشستم و سعی کردم با پرستار چاق و مسن و اخمو خوش و بش کنم. که البته به جز اخم بیشتر پرستار، نتیجه ای نداشت. وقتی لانست (سوزن) را مثل پیچ‌گوشتی به نوک انگشتم فرو کرد، آه از نهادم بلند شد. احساس کردم سوزن وارد استخوانم شده. از جایم بلند شدم و خانم پرستار شاکی شد و گفت «تحمل کنید آقا!».

این ماجرا را برای یک دوست آمریکایی مقیم اینجا که تعریف می کردم، متوجه شدم تجربه دقیقا مشابهی داشته و بعدها دوستان روس کلی به من خندیدند و گفتند باید زمان شوروی به دندانپزشکی می رفتی تا بفهمی درد یعنی چه. تازه فهمیدم که در ۷۰ سال حکومت شوروی، به ندرت از داروی بی‌حسی استفاده می شده. تصور کنید که بیمار در تمام مراحل کشیدن دندان، عصب کشی، جراحی لوزه و حتی در مواردی، سقط جنین، از درد به خود می پیچیده است!

خدمات بهداشتی و درمانی در زمان شوروی رایگان بوده. نه تنها رایگان، که در بعضی موارد حتی اجباری. مثلا معاینه دندانپزشکی برای بچه ها. اما همه، از بچه های مدرسه گرفته تا مردان قوی، از مطب دندانپزشکی و خدمات رایگانش فراری بودند.
دندانپزشکی ها، مثل سلمانی ها، چندین ردیف صندلی داشتند و تمام ابزار و وسایل شکنجه مثل گازانبر و انبردست و دریل را روبروی بیمار می چیدند تا از همان اول توی دلش خالی شود. از داروی بی حسی هم که عملا استفاده نمی کردند و در تمام مراحل بیماران به طرز وحشتناکی داد می زدند.
این در حالی است که در بعضی از کلینیک های خصوصی غیر قانونی، مثل همه جای دنیا از داروهای بی حسی موضعی استفاده می شده است.

بعدها، در سال های پایانی حکومت شوروی، دندانپزشکان از اولین مشاغلی بودند که اجازه طبابت خصوصی پیدا کردند و به همین دلیل واردات تجهیزات و داروهای خارجی باب شد و این طور بود که دندانپزشکان خیلی پولدار شدند.
در همین دوران بود که سنت روکش کردن دندان با طلا که در بعضی از جمهوری های آسیایی شوروی، مثل تاجیکستان مرسوم بود، در کلینیک های خصوصی مسکو هم مد شد و بعضی از مردم برای به رخ کشیدن موقعیت و منزلت اجتماعی، دندانشان را با طلا روکش می کردند. ولی امروزه تصور عمومی نسبت به دندان طلایی منفی است، هرچند که هنوز بین شهروندان بعضی از جمهوری های سابق، مثل تاجیکستان، طرفدار دارد.
جالب این که بعدها در آمریکا، هیپ هاپ ها هم برای متفاوت بودن به سراغ دندان های طلایی و نگین دار (Grillz) رفتند.

گفته می شود به کار نبردن داروی بی حسی، به ایدئولوژی حاکمان روسیه بر می گردد. آن ها اعتقاد داشتند که یک کمونیست واقعی، باید قدرت تحمل درد را داشته باشد. ضمن این که اعتقاد عمومی بر این بود که بچه ها آستانه تحمل درد بالاتری دارند.
اولین بار در شوروی بود (۱۹۶۶) که «الکساندر ویشنِوسکی» (Alexander Vishnevsky) قلب یک بیمار را با بیهوشی موضعی جراحی کرد تا ثابت کند با کمترین مواد بیهوشی هم می شود جراحی های مهم انجام داد.

روسیه ای که قبل از انقلاب شوروی در دندانپزشکی پیشرفت قابل توجهی کرده بود، جوایز بین المللی دریافت کرده بود و «نیکلای دوم» آخرین تزار خاندان رومانوف، دندان پلاتینی داشت، میلیون ها نفر را با درد، شکنجه داد. امروزه اما، روسیه در دندانپزشکی اگر پیشرو نباشد، از دنیا هم عقب نیست و تعدادی ایرانی در روسیه به تحصیل دندانپزشکی و حتی طبابت مشغولند.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/QndD6c

مطالب مرتبط:
داستان کاندوم در روسیه

مقبره‌های جاده‌ای

مقبره جاده، تهی گور، روسیه

چیزی که در خیلی از جاده های بین شهری روسیه، و حتی در خیابان های داخل شهر جلب توجه می کند، مقبره های کنار جاده است.
این مقبره ها را به یاد جانباختگان جاده ای در همان محلی که تصادف شده، اکثرا روی درخت، گاردریل و یا در شانه جاده نصب می کنند و شکل آن ها بسیار متنوع است؛ از یک دسته گل مصنوعی ساده بگیرید تا پلاک و صلیب و سنگ قبرهای حکاکی شده و نرده دار. در ساختن بعضی از آن ها، حتی از قطعه ای از وسیله نقلیه ای که با آن تصادف شده هم استفاده می شود، مثلا فرمان یا چرخ ماشین.

به این نوع مقبره‌ها «کِنوتاف» (Kenotaf) یا «تُهی گور» (معادل انگلیسی: Cenotaph) گفته می‌شود و نمونه های دسته جمعی آن، مثلا برای شهدای گمنام، از قرن‌ها پیش در کشورهای مختلف مرسوم بوده و هست.
همان طور که از نام آن برمی‌آید، این مقبره ها خالی هستند و جان باختگان در محل دیگری به خاک سپرده شده اند. البته باید در نظر داشت که سوزاندن جسد در بین درصد قابل توجهی از مردم رایج است و خیلی از مقبره های واقعی هم عملا خالی هستند.

بعضی از مردم معتقد، با دیدن این مقبره ها، صلیب می کشند و می گویند «تْسْارْسْتْ‌وی‌یِه نی‌بِسْنایه» (Tsarstvie Nebesnoe) که یعنی «ملکوت الهی» یا «جایش در بهشت باشد!».
بین راننده های جاده ای حرفه ای هم رسم است که با دیدن این مقبره ها، به نشان احترام، بوق بزنند.

برای بعضی ها، این مقبره حکم قبر دوم عزیزانشان را دارد و درست مانند قبر واقعی، به آن سر می زنند، و حتی نان سیاه و ودکا و مواد غذایی و عروسک (برای بچه های فوت شده) روی قبر می‌گذارند. این سنت از نظر کلیسای ارتودوکس مذموم، اما بین روس های حتی معتقد، رایج است.

در حال حاضر قانون خاصی بر نصب این مقبره های جاده ای حاکم نیست، اما راهنمایی و رانندگی به دنبال وضع قوانین سلبی در این زمینه است.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/EAgXHA

مطالب مرتبط:
خرافات روسی

مقبره جاده، تهی گور، روسیه

مقبره جاده، تهی گور، روسیه

مقبره جاده، تهی گور، روسیه

کتک می خوای؟


دانلود ویدئو (یک و نیم مگ): goo.gl/ID7YX3

«چِم پاخنیت؟» (Chem pakhnit) اصطلاحی در زبان روسی است که معمولا با گره کردن مشت (به خصوص در کنار صورت و بینی مخاطب) همراه می شود. مانند حالتی که در این ویدئو می بینید.
بعضی وقت ها هم به صورت کامل تر می گویند «چویِش چِم پاخنیت؟» (Chuyesh chem pakhnit).
ترجمه تحت اللفظی آن می شود «بو چی می‌ده؟» و منظور از بو، احتمالا «بوی شر» یا «بوی دردسر» است و در نتیجه این اصطلاح یعنی «کتک می خوای؟» یا «مثل این که خیلی سرت می‌خاره!».
این اصطلاح را معمولا زمانی به کار می برند که فقط قصد تهدید زبانی دارند، اگر نه کسی که بخواهد کتک بزند که نمی پرسد. 🙂
خیلی وقت ها هم از این اصطلاح به صورت شوخی استفاده می کنند. مثلا اگر مردی جلوی همسرش بگوید فلان دختر خوشگل است، احتمالا «بوی شر و دردسر» را استشمام می کند. 🙂

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: goo.gl/HKDmS1

مطالب مرتبط:
فیگ، بیلاخ روسی!
زبان بدن روس ها: ولش کن، بی خیال!
زبان اشاره در روسیه: الکل

مراسم آغاز سال تحصیلی در روسیه


نسخه فیس بوک: https://goo.gl/fXBLcK
دانلود ویدئو: https://goo.gl/wZV0tZ

در روسیه و خیلی از کشورها، اول سپتامبر، روز آغاز سال تحصیلی است، درست مثل اول مهر خودمان.
ترتیب این مراسم به این شکل است:
۱) بچه ها، در کنار معلمان و پدر و مادرها، صف می بندند. رسم است که بچه ها برای معلم هایشان دسته گل بیاورند. اکثر معلم ها خانم هستند.
۲) سخنرانی مدیران مدرسه و یکی دو مهمان مدعو، مانند کهنه سربازان جنگ
۳) چند دختربچه کلاس اولی، روی دوش پسرهای سال آخری می روند و زنگ آغاز سال تحصیلی را به صدا در می آورند.
۴) بادکنک هوا می کنند و برای شروع سال تحصیلی جیغ و هورا می کشند.
۵) سال بالایی ها، دست سال اولی ها را می گیرند و تا کلاس درس همراهی شان می کنند.

چند نکته:
۱) مدرسه ها در روسیه، مانند بیمارستان ها، به جای اسم، شماره دارند. مثلا مدرسه شماره ۵۰۲.
۲) مدارس به دبستان و راهنمایی و… تقسیم نمی شوند و هر مدرسه، از سال اول تا سال یازده را یکجا پوشش می دهد.
۳) در روسیه امروز (بر خلاف شوروی) به جای یک مجموعه کتاب درسی یکپارچه، چندین سیستم درسی موجود است و مدارس مختارند برای هر درسی، از چندین متد و دوره موجود و مصوب، یک متد را انتخاب کنند.
۴) در روسیه، به جای سیستم نمره دهی یک تا بیست، سیستم امتیازه دهی یک تا پنج دارند و عملکرد دانش آموز در طول دوره تحصیل و تشخیص معلم خیلی مهم است.
۵) تحصیل برای حداقل ۹ سال اجباری است. اما شرط ورود به دانشگاه، طی کردن کل دوره ۱۱ ساله تحصیلی است.
۶) مدارس خصوصی و غیرانتقاعی، آزادی و اختیار عمل بسیار زیادی دارند.
۷) بچه ها می توانند وارد مدراس مخصوص موسیقی، مذهبی و نظامی بشوند. ولی ورود به مدارس نظامی آسان نیست.

بهروز بهادری فر

مطالب مرتبط:
جشن پایان دبیرستان در روسیه
مراسم بادبان های سرخ

سیگار در روسیه

سیگار، قلیان، شوروی، روسیه

در زمان روسیه تزاری، سیگار، با استفاده از «تنباکو مقدس» (به روسی: Makhorka) و به صورت «دست پیچ» (به روسی: Samokrutka) تهیه و مصرف می شده.
«تنباکو مقدس» که در ایران به نام «تنباکو لنگه ای» و «تنباکو عجمی» هم شناخته می شود، به دلیل داشتن میزان نیکوتین بسیار بالاتر از از تنباکو (توتون) معمولی، می تواند ایجاد توهم و هذیان کند و به همین دلیل در مراسم احضار ارواح و جن گیری استفاده می شود، از جمله در مراسم زار در جنوب ایران.
کاشت «تنباکو مقدس» بیشتر خانگی و برای مصارف شخصی بود، اما صنعتی شدن، باعث افت کیفیت و کاهش محبوبیت آن شد.
در جریان جنگ جهانی اول و دوم اما، سربازها که کمتر به سیگار دسترسی داشتند، «تنباکو مقدس» می کاشتند و مصرف می کردند.

سیگار، قلیان، شوروی، روسیه

بعد از انقلاش شوروی، تولید سیگار شکل صنعتی به خود گرفت و سیگار«بِلامور» (Belomorkanal) به معنی «کانال دریای سفید» از اولین برندهای سیگار بدون فیلتر بود. (۱۹۶۶ میلادی)
سیگار «یاوا» (Java) اولین سیگار فیلتردار ساخت شوروی بود که از ۵۰ سال پیش تولید آن شروع شد و تا به امروز یکی از مطرح ترین برندهای سیگار تولید داخل است.
«ترویکا» (Troika)، «کوسموس» (Kosmos)، «استالیچنیه» (Stolichnie) از دیگر برندهای معروف سیگار ساخت شوروی بودند که هنوز هم تولید می شوند.

سیگار، قلیان، شوروی، روسیه

نکته جالب این که بر خلاف کالاهای اساسی، تنوع سیگار در شوروی بسیار بالا بود. شوروی نه تنها برندهای داخلی زیادی داشت، و حجم تولید آن قابل مقایسه با آمریکا و چین بود، بلکه از بلغارستان و کوبا و چین و دیگر کشورها سیگار وارد می کرد، و به این صورت بود که مردم به سیگار اعتیاد پیدا کردند.

سیگار، قلیان، شوروی، روسیه

سیگار، قلیان، شوروی، روسیه

بعد از فروپاشی شوروی در دهه ۹۰ میلادی، کشور با بحران کمبود کالا مواجه شد و مردم نه تنها برای نان و گوشت و کالاهای اساسی، که برای سیگار هم صف می بستند.

سیگار، قلیان، شوروی، روسیه

امروزه روس ها سیگاری ترین مردمان دنیا هستند. حدود ۶۰ درصد مردان و ۲۰ درصد زنان سیگار می کشند. زنان و مردانی که دم در ورودی ساختمان ها، سیگار دود می کنند، تصویر بسیار رایجی است.
عمده سهم بازار سیگار متعلق به برندهای خارجی است، اما سیگارهای تولید داخل هم هر هنوز طرفدار دارند و همان حس نوستالژیک سیگار «بهمن» را تداعی می کنند.

تبلیغات سیگار در روسیه ممنوع است. همین طور، مصرف سیگار در رستوران و کافه و فضاهای عمومی.
علاوه بر سیگار، مصرف روس ها، به خصوص جوان ترها، علاقه خاصی به قلیان دارند.

بهروز بهادری فر

مطالب مرتبط:
ودکا
صف در شوروی
فرهنگ چای در روسیه
داستان کاندوم در روسیه

کولی های روسیه


«زنبورعسل کرک‌دار»، آهنگ بسیار معروف کولی های روسیه، با صدای بازیگر و کارگردان روس Nikita Mikhalkov در فیلم «رمانس بی رحم» (A Cruel Romance) محصول سال ۱۹۸۴ است که روی صحنه هایی از فیلم «ملکه کولی ها» ساخت شوروی، مونتاژ شده است.
دانلود فایل صوتی: https://goo.gl/w5SSje

به روایت شاهنامه، بهرام گور، پادشاه ساسانی که می خواست فقرا هم از موسیقی بهره ببرند، ده هزار کولی از هندوستان به ایران می آورد و به آن ها گاو و الاغ و آذوغه می دهد تا گذران زندگی کنند و برای مردم به رایگان موسیقی بنوازند. یک سال می گذرد و کولی ها هدیه شاه را حیف و میل می کنند و فقیر می شوند. بهرام گور هم عصبانی شده و آن ها را اخراج می کند تا آواره کوه و بیابان شوند.
این روایت واقعیت داشته باشد یا نه، کولی ها اقوامی به نام «روما» (Roma) هستند که از شمال هند وارد ایران، و بعد از طریق ترکیه به اروپای شرقی و از آن جا به روسیه، اروپای غربی، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی مهاجرت کردند.

کولی ها هر جا که می رفتند با رقص و آوازخوانی و همین طور فال بینی و پرورش اسب و آهنگری زندگی می گذراندند. جمعیت کولی های پراکنده در سرتاسر دنیا تا ۱۲ میلیون نفر (یعنی کمی کمتر از جمعیت یهودیان دنیا) تخمین زده می شود.

کولی های روسیه قرن نوزدهم میلادیورود کولی ها به روسیه به اواخر قرن ۱۸ میلادی یعنی حدود ۲۵۰ سال پیش بر می گردد، زمانی که یک اشراف زاده، از یک گروه موسیقی کولی در اروپای شرقی دعوت کرد تا در مراسمی در روسیه برنامه اجرا کنند.
بعد از آن، موسیقی و اجرای کولی ها در مراسم خانواده های اشرافی مرسوم شد و کولی های بیشتری از لهستان به روسیه، به خصوص مسکو و سنت پترزبورگ، مهاجرت کردند.
کولی های روسیه، در ابتدا مانند رعیت ها، در قبال اجرای موسیقی و گرم کردن مراسم، جایی برای اقامت و خوراک دریافت می کردند، اما بعد از لغو رعیت داری در سال ۱۸۶۱ میلادی در روسیه، از طریق موسیقی و رقص و اجرای نمایش برای خود به شهرت و ثروت رسیدند.
تعدادی از اشراف زادگان جوان، دختران کولی به همسری برگزیدند. این در حالی است که ازدواج اشراف زادگان با مثلا رعیت ها کاملا دور از ذهن بود. و این نشان از جایگاه و شان کولی های آن زمان دارد.

کولی روسی، اثر Kirill Gorbunovاز آن جایی که کولی ها در شادی مردم (طبقه مرفه جامعه) حضور داشتند، در تعداد زیادی از آثار ادبی روسیه مانند آثار تولستوی، داستایفسکی و… به آن ها اشاره شده است. در خیلی از فیلم های زمان شوروی هم که بر مبنای این کتاب ها ساخته شدند، زندگی کولی ها به تصویر کشیده شده است.

کولی های روسیه از باسواد ترین کولی های جهان هستند. در جنگ با ناپلئون، به دولت روسیه تزاری کمک مالی کردند و در جریان جنگ جهانی دوم علاوه بر کمک مالی و شرکت در جنگ، با اجرای موسیقی و رقص و نمایش در جبهه های جنگ، به سربازان روحیه می دادند.

در جریان پاک سازی قومی توسط آلمان نازی، علاوه بر یهودیان، کولی ها هم قربانی شدند.
طی «پوراجموس» (Porajmos) یا هولوکاست کولی ها، حداقل ۲۲۰ هزار (و به روایتی تا یک و نیم میلیون نفر) کولی توسط نازی ها قتل عام شدند که در مقایسه با کل جمعیت کولی های مقیم اروپا، یکی از بزرگ ترین نسل کشی های دوران معاصر بوده که کمتر درباره آن سر و صدا شده است.
کولی های که توسط آلمان نازی زندانی شده بودند، مجبور بودند علامت مثلث قهوه ای رنگ (نوک به پایین) به بازو ببندند تا از دیگر زندانیان قابل تشخیص باشند.

در همان سال هایی که در آلمان کولی ها را تصفیه قومی می کردند، در شوروی تئاتر تخصصی کولی ها به نام «تئاتر رومِن» (Romen Theatre) راه اندازی شد که تا به امروز محلی برای معرفی هنر کولی های روسیه بوده است.

بعد از جنگ جهانی دوم، موسیقی کولی ها دوباره رونق پیدا می کند، اما در زمان استالین که قانون اسکان اجباری به اجرا در میاید، بعضی از کولی ها ملک و املاک خود را در شوروی رها کرده و به زندگی در سفر ادامه می دهند.

کولی ها تاثیر زیادی روی موسیقی روسیه، و به خصوص آهنگ های عاشقانه ژانر «رومانس» و آن چه در دنیا به «رومانس روسی» (Russian Romance) مشهور است داشته اند. تا جایی که می توان «رومانس روسی» را موسیقی کولی ها نامید.


رومانس کولی های روسیه به نام «راه طولانی» که بعدها ملودی آن در آهنگ انگلیسی Those Were the Days (یاد آن روزها به‌خیر) به کار گرفته شد.
دانلود فایل صوتی: https://goo.gl/qVQve9

بعضی از همین رومانس ها، از پر اجرا ترین آهنگ های مهمانی ها و مراسم مختلف در روسیه مانند عروسی و تولد و… هستند و هنوز هم که هنوز است، هستند کسانی که از گروه های رقص و آواز کولی برای اجرا در این مراسم دعوت می کنند.

کولی های روسیه

اولین برخورد خود من با کولی های روسیه، در یک مهمانی عروسی بود. انرژی شان به قدری بود که کل سالن، از جمله من که از رقص در مراسم فراری هستم را هم به رقص آوردند.
مردان گیتار و ویولون می نوازند و می رقصند. خانم ها لباس های رنگی و دامن های چند لایه و چین‌دار می پوشند و پابرهنه هستند. مردها هم جلیقه یا پیراهن بلند و شلوار سیاه به تن کرده و چکمه بلند می پوشند.
خانم ها موقع رقص، سینه و شانه شان را به شدت تکان می دهند و پا و دامن بالا می اندازند. یا نشسته به پشت خم می شوند تا مویشان بریزد، بعد شانه را تکان می دهند. دستشان را هم مثل ایرانی‌ها و هندی‌ها تکان می‌دهند. مردها هم به دست به سینه و چکمه می زنند تا صدا بدهد.


آهنگ معروف «آه، آن چشمان سیاهش!» (سال ۱۹۴۷)
Pyotr Leshchenko – Chernye Glaza
دانلود فایل صوتی: https://goo.gl/NCx03f

کولی های روسیه
گروه رقص و موسیقی کولی «Devlale»

کولی های روسیه
گروه رقص و موسیقی کولی «Devlale»

ادامه‌ی خواندن

داستان کاندوم در روسیه

کاندوم، سقط جنین، ختنه، روسیه، شوروی

در روسیه تزاری، درست مانند کشورهای اروپایی، کاندوم را معمولا از روده حیوانات درست می کردند.
بعد از انقلاب کمونیستی شوروی، در دهه ۳۰ میلادی بود که کارخانه ای در نزدیکی مسکو به نام Bakovski، با استفاده از رزین، شروع به تولید صنعتی کاندوم کرد.
این کارخانه تا حدود ۵۰ سال تنها کارخانه تولید کاندوم در کل شوروی بود و طی این مدت حدود ۲۰۰ میلیون قطعه کاندوم تولید کرد.
برای سال های سال عبارت «محصول شماره ۲» (Izdelie nomer dva) که مشخص کننده سایز بود، به جای کلمه کاندوم استفاده می شد. (سایز ۱ و ۳ بعد از مدتی از تولید خارج شد.)
جنس این کاندوم ها از لاتکس نبود و کیفیت خوبی نداشت. ضمن این که مثل اکثر محصولات، کاندوم در دوران شوروی کمیاب بود.
قیمت این کاندوم ها ۲ کوپک بود (هر صد کوپک یک روبل است). در آن زمان ۲ کوپک، قیمت بلیت اتوبوس یا یک لیوان شربت بوده.
بعد از فروپاشی شوروی، این کارخانه از کار افتاد و انواع و اقسام کاندوم وارد روسیه شد.

جالب این است که شوروی، اولین کشوری بود که سقط جنین را قانونی کرد. فقط برای دو دهه در زمان استالین، محدودیت هایی اعمال شد که خیلی هم سختگیرانه نبود.
امروزه روسیه، با وجود در دسترس بودن کلیه امکانات پیشگیری از بارداری، بیشترین تعداد سقط جنین در دنیا را دارد و سالانه ۶ میلیون روس سقط جنین می کنند. یعنی دقیقه ای ۱۲ نفر!
این عدد حتی از تعداد سقط جنین در چین هم بیشتر است. در واقع، تعداد سقط جنین در روسیه دو برابر تعداد زاد و ولد است. و خبر بد این که ۲۰ درصد سقط جنین ها، مربوط به دختران ۱۰ تا ۱۸ ساله است.
و از این جالب تر این که این رقم در زمان شوروی ۴ برابر امروز بوده. بارها و بارها از دوست و آشنا و فامیل شنیده ام که در زمان شوروی چند بار سقط جنین کرده اند.
سقط جنین در روسیه زیر پوشش بیمه است و هزینه آن توسط دولت تامین می شود. تا ۱۲ هفته به اختیار خانم باردار، از ۱۲ هفته تا ۲۲ هفته، اگر بارداری به دلیل تجاوز باشد، و بعد از آن به دلایل پزشکی و سلامتی مادر.

با وجود قانونی بودن سقط جنین و در دسترس بودن هرچند محدود کاندوم، جمعیت شوروی از ۱۶۰ میلیون نفر در دهه ۳۰ میلادی، به ۲۹۰ میلیون نفر در دهه ۸۰ میلادی رسید. بیشترین رشد جمعیت مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، یعنی دوران رفاه نسبی بعد از جنگ جهانی دوم است. اما رشد جمعیت در روسیه امروزی، صفر یا منفی است.

و اما نکته آخر.
زمان شوروی، سعی کردند تا تمام مظاهر دینی را حذف کنند، از جمله، ختنه.
اما در عمل اکثر مسلمانان، مانند بعضی از مسیحیان و یهودیان، به رسم و رسوم خود پایبند ماندند و در خفا به سنت های خود عمل می کردند.
دولت شوروی، به طور چرخشی، اعتقاد و تعهد بعضی از مقامات مسلمان را چک می کرد تا مطمئن شود فرزندان پسر خود را ختنه نکرده اند. ولی همیشه دلیل و بهانه ای پزشکی برای ختنه فرزندان خود «بر خلاف اعتقاد شخصی» پیدا می شد! و بنابراین مسلمانان، حتی مقاماتی که زیر ذره‌بین بودند، به سنت ختنه وفادار ماندند.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/63O71L

سه نوستالژی یک شوروی ندیده

به عنوان یک خارجی که در روسیه امروزی زندگی می کنم، خاطره ای از دوران شوروی ندارم. اما سه چیز در روسیه برایم نوستالژیک شده!

۱) فرش روی دیوار
در روسیه و بعضی از کشورهای اروپای شرقی، به دیوار فرش آویزان می کنند.
امروزه از مد افتاده و یک جورایی کلاس ندارد، اما در بعضی از خانه های قدیمی دیده می شود، به خصوص کنار تخت یا کاناپه پیرزن ها.
جوان تر ها بیشتر طرف دار دکوراسیون اروپایی هستند و اگر این طور خانه ای را به ارث ببرند (که زیاد اتفاق می افتد) سعی می کنند به کلی دکوراسیون را تغییر بدهند. به همین دلیل تعمیرات داخلی، تجارت پر رونقی است.
حالا چرا اصلا فرش به دیوار می زدند؟
زمان شوروی در حجم شگفت انگیزی ساخت و ساز انجام شد و جمعیت قابل توجهی از مردم شهر نشین شدند. خانه ها و مجتمع هایی که در ۳۰ سال حکومت «استالین» ساخته شدند، عمری و مقاوم بودند و هنوز هم که هنوز است محکم و پرابهت سر پا هستند.
اما در ۱۱ سال حکومت «خُروشُف» که بعد از استالین رهبر شوروی شد، خیلی از خانه ها بی‌کیفیت و سری سازی بودند. فکرشان این بود که فعلا اسکان مردم انجام بشود، کمونیسم که شکوفا شد، اساسی ساخت و ساز می کنیم. به این خانه های بی کیفیت «خُروشُفکا» می گویند.
دیوار خیلی از این خانه ها انقدر نازک و بی کیفیت بود که در دهه شصت میلادی، آویزان کردن فرش به دیوار به عنوان عایق گرمایی و صوتی مرسوم شد.
ضمن این که روس ها از طریق قفقاز و آسیای میانه با فرهنگ شرقی و فرش آشنا بودند و در دوران شوروی، فرش های ارزان قیمت ازبک، تاجیک، ترکمن و قزاق در دسترس بود.
با این وجود، روس ها علاقه ای به تابلو فرش ندارند.

۲) راه پله و دیوارهای سبز و آبی رنگ
به طور کلی در شوروی کمونیست، تنوع کم بوده و اکثر جنبه های زندگی مردم یکدست و یک جور بوده. از جمله رنگ فضای های مشاع ساختمان های مسکونی و اداری، مانند ورودی، دیوار راه پله و…
نمی دانم چرا بیشتر از هر رنگ دیگری، از رنگ سبز مغز پسته ای و آبی روشن برای رنگ کردن این فضاها استفاده می شده. قرنیز ها را هم قهوه ای رنگ می کردند. رسمی که هنوز هم کم و بیش در خانه های قدیمی ساز رعایت می شود.
یک دوستی می گفت، پیگمنت این رنگ ها در حجم زیادی برای مصارف نظامی (استتار) تولید می شده است و به همین دلیل این رنگ ها ارزان در می آمده اند.

۳) تنه سفید شده درختان
آهک زدن پایین تنه درختان مختص روسیه نیست، اما برای من یادآور شوروی است.
اوایل بهار، زمانی که آخرین برف تازه آب شده و زمین هنوز سرد است، یک متر پایین تنه درختان را با ترکیبی از آهک، رنگ می کنند تا حشرات موذی خود را از پایین به شاخ و برگ ها نرسانند.
آخرای پاییز و قبل از اولین برف زمستانی هم دوباره این کار را تکرار می کنند. گفته می شود به این دلیل که انعکاس آفتاب روی برف، باعث ایجاد گرما در تنه درختان می شود و ساعت بیولوژیک درختان را به هم می زند. یعنی درخت فکر کند بهار شده و ممکن است باعث سرمازدگی شود.
برای همین دوباره پایین تنه درخت را سفید می کنند تا نور را جذب نکند و گرم نشود.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/KmZ5yz

مطالب مرتبط:
نوستالژی روسی!
آوُسکا، زنبیل روسی

سه «دال» روسیه!

راه و جاده در روسیه

«روسیه سه مشکل دارد؛ انسان های احمق، جاده های خراب و پول!»
این را روس ها خودشان می گویند و هر سه مشکل با حرف «دال» شروع می شود: «دوراکی، داروگی، دینگی».
در مورد این که چه کسی اولین بار این جمله تاریخی را گفته نظرات مختلفی هست، از نویسندگان برجسته روس بگیرید تا یکی از تزارهای روسیه. جمله اصلی، فقط شامل دو مشکل اول می شده و به تازگی مردم پول را هم اضافه کرده اند. 🙂
نقل است که پوشکین جایی گفته: «ان شاءاله ۵۰۰ سال دیگه جاده های روسیه درست می شوند و سر و سامان می گیرند.»
فعلا دویست گذشته و باید سی صد سالی منتظر بمانیم. :))
جدای شوخی، واقعیت این است که وضعیت جاده های بین شهری روسیه خیلی بد است. شاید یک دلیلش مساحت زیاد روسیه باشد. کل مساحت اروپا و آمریکا را روی هم بگذارید باز هم از مساحت روسیه کمتر است. مساحت چین و استرالیا را هم جمع بزنید از روسیه کوچک تر است. در واقع روسیه بیشتر از ۱۰ برابر ایران مساحت دارد و بنابراین نگه داری و بازسازی این هم راه و جاده پرهزینه و سخت است.
یک دلیل دیگرش شاید اختلاف زیاد گرما در تابستان و سرمای شدید در زمستان باشد که باعث می شود آسفالت جاده ها خراب شود.
وضعیت راه های داخل شهر بهتر است، اما در هر صورت «چاله چوله» با زندگی مردم روسیه عجین شده است.

بهروز بهادری فر

نسخه فیس بوک: https://goo.gl/IArI0p