بایگانی دسته: سیاست

سوبوتنیک، روز کار داوطلبانه گروهی

سوبوتنیک

به واسطه تفکرات کمونیستی و تبلیغات حکومتی، مردم شوروی برای کار کردن بسیار ارزش قائل بودند و اعتقاد داشتند که برای موفقیت ارزش‌های والای کمونیستی باید تا حد ممکن کار کرد.
یکی از نمادهای این تفکر، «سوبوتنیک» است. (در زبان روسی Subbota یعنی شنبه)

«سوبوتنیک» (Subbotnik) روز کار دسته جمعی بدون دریافت دستمزد است. کارهایی مانند آب و جارو کردن محله، تمیز کردن کارخانه، تعمیرات جزیی و…
اولین «سوبوتنیک» سراسری در شوروی، ۹۵ سال پیش (شنبه اول ماه می ۱۹۲۰) با حضور لنین برگزار شد.

لازم به توضیح است که شروع این ماجرا به یک سال قبل از این تاریخ باز می‌گردد، زمانی که حدود ۱۵ کارگر ایستگاه قطاری در مسکو، به صورت خودجوش، بدون دستمزد اضافه کاری کردند. باید روحیه مردم در آن سال‌ها را در نظر داشت. ملت تازه از شر حکومت تزاری خلاص شده، حزب بولشویک انقلاب را از آن خود کرده و جنگ جهانی اول هم به پایان رسیده و مردم تازه انقلاب کرده، امید داشتند که رنج و زحماتشان به بار بشیند.
مردم شور و اشتیاق زیادی داشتند و شاید واقعا می‌خواستند داوطلبانه به کشور خدمت کنند. اما اجباری شدن آن توسط دولت که به کار رایگان نیاز داشت، و همین طور خسته و بی‌انگیزه شدن مردم، باعث شد تا به مرور زمان «سوبوتنیک» به یکی دو روز در سال محدود شود.
اما در دهه پنجاه میلادی، بعد از جنگ جهانی دوم، «سوبوتنیک» دوباره مردم را برای بازسازی کشور متحد و بسیج کرد و حتی به کشورهای بلوک شرق و آلمان اشغال شده راه پیدا کرد.

امروزه هم، هر چند بسیار کمرنگ تر از سابق، «سوبوتنیک» و «واسکرِسْنیک» (به روسی Voskreseniye یعنی یکشنبه) در روسیه اجرا می‌شود. هرچند نسل جدید کمتر برای «سوبوتنیک» ارزش ایدیولوژیک قایل است.

هوا که خوب می‌شود، یعنی اواخر ماه آوریل و اوایل ماه مِی (اردیبهشت)، مردم علاقمند دور هم جمع می‌شوند و محله‌شان را تمیز می‌کنند، نرده‌ها را رنگ می‌کنند، گل و گیاه می‌کارند و…
علاوه بر این شرکت‌ها و کارخانه‌های بزرگ از این روز برای تقویت روحیه تیمی بین کارکنانشان استفاده می‌کنند و روزی را به این کار اختصاص می‌دهند.
بعضی خیریه‌ها هم از این فرصت استفاده کرده و با برگزاری مراسم گروهی و داوطلبانه، برای کودکان بیمار و بی‌سرپرست پول جمع می‌کنند.

از روز اول ماه می که روز جهانی کارگر است، تعطیلات ماه می‌شروع می‌شود و تا روز ۹ می (روز پیروزی) ادامه دارد. روز پیروزی روز پایان جنگ جهانی دوم است و بعد از کریسمس، مهم‌ترین مناسبت در تقویم مردم روسیه است.
بنابراین همین دو هفته اول ماه می در روسیه تقریبا نیمه تعطیل است و مردم یا مسافرت می‌روند یا داچا (ویلای شخصی).

بهروز بهادری فر

آلبوم عکس: بحران مالی بعد از فروپاشی شوروی

برای حدود ۶۰ سال اقتصاد شوروی به صورت صد در صد دولتی اداره می شد. تولید، قیمت گذاری، توزیع و همه و همه توسط دولت مرکزی و کمیته ای به نام «گوس پلان» (Gosplan) برنامه ریزی و ابلاغ می شد. روبل، واحد پول ملی، وابستگی به ارزهای خارجی نداشت و اقتصاد بازار آزاد در آن زمان خیانت به ارزش های کمونیستی تلقی می شد.

بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، کشور وارد یک دوره گذار از اقتصاد بسته و دولتی به اقتصاد بازار آزاد شد. می توان تصور کرد که در این بین، مردم چه دوران سختی را از سر گذراندند.
آیا می توانید تورم ۲۵۰۰ درصدی را تصور کنید؟ یعنی قیمت اجناس ظرف یک سال ۲۵ برابر گران تر شدند. دولت تلاش کرد که اوضاع را کنترل کند و بعد از سه سال تورم را به حدود ۲۲۰ درصد رساند.


فروش همزمان کفش دست دوم و خرید ارز خارجی!

چند سال بعد از آن دوباره بحران روبل و کاهش بی سابقه پول ملی اتفاق افتاد. تصور کنید مبلغی را برای خرید ماشین پس انداز کرده اید. اگر بر فرض خوش شانسی، بانکی که پول شما نزد اوست ورشکسته نشده باشد، پول شما دیگر به اندازه یک سبد خرید منزل هم ارزش ندارد، چه برسد به ماشین!
در این اوضاع بود اکثریت مردم به نان شب محتاج و عده محدودی هم با فرصت طلبی و هوشمندی میلیاردر شدند. بسیاری از مافیاهای اقتصادی در این دوران شکل گرفتند و هفت تیر کشی برای حذف رقبای سیاسی و اقتصادی رواج پیدا کرد.
تصور بسیاری از ایرانیان از روسیه امروز، در این دوران خاکستری گیر کرده و خود را با تغییرات سریع جامعه روسیه تطبیق نداده است.

همان طور که در این عکس ها می بینید، زن و مرد و پیر و جوان در کنار خیابان دستفروشی می کنند. سال ۱۹۹۱ است و دیگر خرید و فروش جرم نیست و قبحش را از دست داده. در حالی که تا قبل از آن، خرید و فروش کالا و ارز جرم نابخشودنی بود.

امروزه البته شرایط کاملا تغییر کرده و روسیه به کشوری شدیدا مصرف گرا و تجمل گرا تبدیل شده است. اما همچنان با مشکلات اقتصادی بزرگی از جمله وابستگی شدید به نفت و گاز و منابع طبیعی، فساد مالی و فاصله شدید طبقاتی روبرو است. بحران جدید مالی در روسیه و کاهش ارزش روبل به واسطه مسایل اوکراین، خاطرات مردم از آن سال های سخت و نه چندان دور را دوباره زنده کرده است.

بهروز بهادری فر

مطالب مرتبط
صف در شوروی
روبل، واحد پول روسیه
بابوشکا
صف برای «مک دونالدز» در شوروی

ادامه‌ی خواندن

تندیس «کارگر و زن کالخوز»

تندیس «کارگر و زن کالخوز»

«کارگر و زن کالخوز» از معروف ترین بناهای یادبود حکومت کمونیستی در مسکو است. این تندیس ۲۵ متری، یک کارگر و زن کشاورز (کالخوز) را نشان می دهد که نماد کمونیست ها، یعنی داس و چکش به دست گرفته اند و ایدئولوژی حکومت شوروی را به رخ می کشند.
«کارگر و زن کالخوز» را یک خانم مجسمه ساز روس حدود ۸۰ سال پیش برای سالن شوروی در نمایشگاهی در پاریس طراحی کرد و بعدها به منطقه ای در شامل مسکو در نزدیکی پارک و مرکز نمایشگاهی VDNKh و هتل کاسموس (Cosmos) که تا همین اواخر پاتوق توریست های ایرانی بود منتقل شد.
«کارگر و زن کالخوز» لوگوی شرکت Mosfilm (هالیوود روسیه!) هم هست و احتمالا تصویر آن را در تیتراژ فیلم های قدیمی دیده اید.

تندیس «کارگر و زن کالخوز»

تندیس «کارگر و زن کالخوز»حالا «کالخوز» چیست؟
تا حدود ۱۵۰ سال پیش رعیت داری در روسیه حاکم بود و کشاورزان دست کمی از برده نداشتند. بعد از لغو رعیت داری (سال ۱۸۶۱)، زمین ها همچنان در مالکیت زمین داران باقی ماند، اما کشاورزان آزاد شده، خانه و تکه زمینی بسیار کوچک به خودشان واگذار شد و با سه انتخاب روبرو شدند:
۱) به مالک زمین، اجاره بدهند و همچنان روی زمین کار کنند.
۲) بسته به توان مالی که داشتند، تکه زمینی را به صورت قسطی از مالک بخرند.
۳) زمین را ترک کنند و بروند سراغ کار دیگری.

اما اغلب کار دیگری بلد نبودند که زندگی بگذرانند. تعداد زیادی هم در منزل مالکان خدمتکاری می کردند. اوضاع این دسته افراد از همه بدتر شد.
این اصلاحات موجب بروز نارضایتی و ناآرامی های بیشتر و در نهایت انقلاب شوروی شد.

بعد از انقلاب شوروی و اجرای اقتصاد اشتراکی، زمین ها که همگی به مالکیت دولت درآمده بودند به دو شکل مدیریت می شدند:
۱) کالخوز (Kolkhoz) ها که به شکل تعاونی اداره می شدند و کشاورزان بسته به تعداد روزهایی که روی زمین زحمت می کشیدند، سهمی از محصولات و سود زمین دریافت می کردند.
۲) ساوخوز (Sovkhoz) ها که کشاورزان در آن سهمی از سود نداشتند و تنها حقوق بگیر دولت بودند.

بهروز بهادری فر

russia_gharn_19_siasi_ejtemaee

ماتیاس روست، نوجوانی که با هواپیما در میدان سرخ فرود آمد

mathias_rust

در یک روز بهاری در سال ۱۹۸۷، یک نوجوان ۱۹ ساله اهل آلمان غربی سوار بر یک هواپیمای فوق سبک، پشت میدان سرخ و نزدیک کاخ کرملین به زمین می نشیند.
این اتفاق به ظاهر ساده، در زمانی رخ می دهد که شوروی در جنگ سرد با غرب به سر می برد و دیوار برلین، آلمان را به دو قسمت شرقی زیر سلطه شوروی و قسمت غربی تقسیم کرده و «میخاییل گورباچف» رهبر اتحاد جماهیر شوروی در تلاش است تا با غرب آشتی کند، اما با مخالفت و فشارهای داخلی رو بروست. در همین حین است که خدا این جوان ماجراجو را در زمان مناسب به کمک گورباچف می فرستد!

«ماتیاس روست» (Mathias Rust) که به سیاست و خلبانی علاقه داشته، اعلام می کند که جاسوس نیست و قصدش فقط ایجاد پلی مجازی بین غرب و شوروی بوده. اما این برای شوروی قابل قبول نیست. مایه آبروریزی است که یک نوجوان، آن هم اهل آلمان غربی، سوار بر یک هواپیمای اجاره ای، از هلسینکی (پایتخت فنلاند) وارد خاک اتحاد جماهیر شوروی شده، صدها کیلومتر را طی کرده و خود را به کرملین، قلب سیاسی شوروی رسانده و نیروی هوایی شوروی، هیچ اقدامی نکرده.

نیروی هوایی ادعا می کند که این هواپیما را تحت رصد داشته، اما فکر نمی کرده که هواپیمای متخاصمی باشد. اما گورباچف از فرصت استفاده کرده و به بهانه قصور ارتش، و در اصل برای کنار زدن مخالفان اصلاحات سیاسی اش، وزیر دفاع، فرمانده نیروی هوایی و صد و پنجاه افسر ارتش را از کار برکنار می کند.
«ماتیاس روست» هم دادگاهی و به جرم نقض حریم هوایی شوروی به ۴ سال حبس در ارودگاه کار اجباری محکوم می شود اما به دلایل روشن، در زندانی در مسکو نگهداری و بعد از حدود یک سال آزاد می شود.

چند ماه بعد از این ماجرا، گورباچف و رونالد ریگان رییس جمهور آمریکا، پس از مدت ها بن بست در مذاکرات، بر سر کاهش تسلیحات اتمی به توافق می رسند. دو سال بعد، دیوار برلین فرو می ریزد و به فاصله کمی، اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی می شود.

این هم گزارش کوتاهی از این ماجرا به زبان انگلیسی:


بهروز بهادری فر
نسخه فیس‌بوک: goo.gl/yfVVU5

عکس: مظفرالدین شاه در سنت پترزبورگ

مظفرالدین شاه، قاجار، سفر، اروپا، روسیه، سنت پترزبورگ، تزار، نیکلای دوم
به افتخار ورود مظفرالدین شاه طاقی در خیابان Nevsky اصلی ترین خیابان سنت پترزبورگ (میدان Znamenskaya) برپا کرده بودند.

نخستین سفر یک حاکم ایرانی به اروپا کمتر از ۱۵۰ سال پیش اتفاق افتاد. این سفر آن قدر به کام ناصرالدین شاه قاجار خوش افتاد که دو بار دیگر هم به اروپا سفر کرد.
این سفرها، دستاوردهایی هم برای ایران به ارمغان آورد؛ مانند عکاسی، سینما، راه آهن، تلفن، فناوری‌های جدید نظامی و…

مظفرالدین شاه هم علاقه به سفر را از پدر به ارث برده بود و به بهانه معالجه و در اصل برای تفریح و خوشگذارنی، ۳ بار به اروپا سفر کرد.
تنها دستاورد مثبت و قابل توجه مظفرالدین شاه را شاید بتوان امضای فرمان مشروطیت در آخرین روزهای حیاتش دانست.

اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا، مانند پدرش، از طریق روسیه تزاری بود. نخست به آستراخان رفت، سپس به مسکو و از آن‌جا به سنت پترزبورگ، پایتخت روسیه.

اوضاع مالی کشور آنقدر بد بود که پیش از این سفر، دولت ایران ۲۴ میلیون روبل معادل میلیاردها دلار با بهره ۵ درصد به مدت ۷۵ سال از روسیه وام گرفت. به عنوان ضمانت، از جمله دیگر موارد، درآمد گمرکی ایران در اختیار روسیه قرار گرفت.

در سنت پترزبورگ، نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه به استقبال رسمی مظفرالدین شاه رفته بود. در همان کاخی که ۳۰ سال قبل از آن، الکساندر دوم، پدر نیکلای دوم، به استقبال ناصرالدین شاه، پدر مظرالدین شاه رفته بود.

کمتر از ۲۵ سال بعد از این سفر، حکومت کمونیستی شوروی جایگزین روسیه تزاری شد و نیکلای دوم و خانواده او تیرباران شدند و در ایران، حکومت پهلوی جایگزین حکومت قاجار شد.

عکس‌هایی از سفر مظفرالدین شاه به سنت پترزبورگ در سال ۱۹۰۲ و استقبال نیکلای دوم از وی را می‌بینید.

بهروز بهادری فر

مظفرالدین شاه، قاجار، سفر، اروپا، روسیه، سنت پترزبورگ، تزار، نیکلای دوم
مظفرالدین شاه و دوک بزرگ میخاییل الکساندرویچ، برادر تزار نیکلای دوم و افسران همراه

مظفرالدین شاه، قاجار، سفر، اروپا، روسیه، سنت پترزبورگ، تزار، نیکلای دوم
مظفرالدین شاه و نیکلای دوم، تزار روسیه

مظفرالدین شاه، قاجار، سفر، اروپا، روسیه، سنت پترزبورگ، تزار، نیکلای دوم
مراسم رسمی استقبال از مظفرالدین شاه در میدان سنت ایزاک، سنت پترزبورگ

مظفرالدین شاه، قاجار، سفر، اروپا، روسیه، سنت پترزبورگ، تزار، نیکلای دوم
ورود مظفرالدین شاه به کاخ زمستانی، سنت پترزبورگ

ادامه‌ی خواندن

عکس های تاریخی از روسیه قرن بیستم میلادی


۱۹۶۱
شیطنت پسربچه ها
Photo: Oleg Neelov


۱۹۵۳
مراسم خاک سپاری استالین، میدان سرخ، مسکو
Photo: Peter Chernov


۱۹۶۵
دختران مینی ژوپ پوش
ویلنیوس، پایتخت کشور «لیتوانی» که بعد از جنگ جهانی دوم به تصرف روسیه درآمد.
Photo: Marius Baranauskas


۱۹۹۱
شعار «مرگ بر کا گ ب» (اداره مخوف اطلاعات و امنیت شوروی) در اولین روزهای پس از فروپاشی شوروی، مسکو
Alexey Fedoseev


۱۹۴۶
خط تولید ماشین مدل ZIS-110 در شرکت اتوموبیل سازی ZiL مسکو.
شرکت اتوموبیل سازی ZiL برای مقامات شوروی خودروهای اختصاصی و مقاوم سازی شده می ساخت و هنوز هم خودروهای ضد تروریستی ZiL زیر پای مقامات کرملین هست.
این شرکت کمتر شناخته شده که قدمتی حدود ۱۰۰ سال دارد، مانند شرکت های رولزرویس و مایباخ، ماشین های لوکس بسیار گران قیمت در تیراژ بسیار محدود تولید می کند.
Photo: Ivan Shagin


۱۹۴۱
مردم به دنبال پناهگاه، اولین بمباران شهر «لنینگراد» (سنت پترزبورگ) در آغاز جنگ جهانی دوم
Photo: Gregory Chertov

ادامه‌ی خواندن

اینفوگرافیک: ادبیات قرن نوزده روسیه (عصر طلایی)

timeline_adabiat_rus_gharn_19

تا اوایل قرن ۱۹ میلادی، روسیه ادبیات چندان قابل توجهی نداشته است. تا آن زمان، زبان ادبیات روسیه بسیار ثغیل و سنگین بود، به طوری که متون آن زمان، امروزه کمتر قابل فهم است.
«میخاییل لومونسف»، دانشمند و علامه روس قرن ۱۸ میلادی، گرامر زبان روسی را نوشت و دستی به سر و روی آن کشید.

«الکساندر پوشکین»، شاعر برجسته روس، که پدر ادبیات روسیه هم خوانده می شود، با اشعارش ادبیات روسیه را وارد مرحله جدیدی کرد. اشعار او ساده و قابل فهم بودند.
قرن نوزده میلادی در ادبیات روسیه، به «عصر طلایی» مشهور است. در این دوران ادبیات روسیه شکوفا شد و آثار ادبی کم نظیری به نگارش درآمدند.

اکثر جمعیت روسیه آن زمان را رعیت ها تشکیل می دادند و سطح سواد در جامعه بسیار بسیار پایین بود و تقریبا همه نویسندگان و مخاطبان آنان از نجیب زادگان و طبقه اشراف بودند.
اما رعیت ها هم از ادبیات بی بهره نبودند و به کمک «لوبوک» (کاغذ های گرافیکی و تصویری) با دنیای تخیلات نویسندگان آشنا می شدند.

در اواخر قرن نوزده میلادی، طبقه کارگر و متوسط کوچکی شکل گرفت و با اجباری شدن تحصیلات ابتدایی، ادبیات، مخاطبان بیشتری پیدا کرد و باعث شد در دوره بعدی ادبیات روسیه، یعنی دوران نقره ای، از میان رعیت ها هم تعدادی نویسنده برجسته سر بر بیاورند.
در دوران حکومت شوروی، صد در صد مردم باسواد شدند.

در دوره صد ساله «عصر طلایی» ادبیات، اتفاقات و تحولات زیادی در روسیه به وقوع پیوست. مهم ترین آن ها، مسافرت های نجیب زادگان به خارج از کشور و آشنا شدن آن ها با تحرکات آزادی خواهانه اروپا، افزایش نارضایتی مردم از حکومت تزاری و لغو رعیت داری بود. حکومت تا حدودی از نویسندگان ترس داشت و در مواردی آن ها را تبعید و تنبیه می کرد.
همین تحولات باعث شد که در ابتدای قرن بیستم، حکومت تزاری سقوط کند و کمونیست ها روی کار بیایند.

نویسنده: بهروز بهادری فر

russia_gharn_19_siasi_ejtemaee

کتاب: «ذهن روسی در نظام شوروی»

ذهن روسی در نظام شورویمدت ها بود به دنبال کتابی درباره تاریخ فرهنگ و هنر روسیه بودم، اما در هیچ یک از منابع فارسی و روسی و انگلیسی کتاب جامعی پیدا نکردم.

تا این که به کتاب «ذهن روسی در نظام شوروی» نوشته «آیزایا برلین» (Isaiah Berlin) فیلسوف و نظریه پرداز برجسته روسی – انگلیسی برخوردم.
این کتاب، تصویر نسبتا روشنی از شرایط حاکم بر فرهنگ و هنر روسیه در زمان کمونیسم به دست می دهد.

«آیزایا برلین» یهودی الاصل و اهل ریگا، پایتخت کشور لتونی بود که آن زمان بخشی از جماهیر شوروی محسوب می شد. خوب روسی می دانست و به واسطه تحصیل و زندگی در انگلستان، دنیای غرب را هم به خوبی درک کرده و از طرفداران پر و پا قرص لیبرالیسم و از منتقدان جدی دیدگاه های مارکسیستی بود.

«ذهن روسی در نظام شوروی» حاصل چند سفر «آیزایا برلین» به شوروی و دیدارهای او با اهالی ادب و هنر روس آن زمان است و بیشتر به نقد و تحلیل وضعیت روشنفکری و ادبیات و هنر روسیه در زمان استالین می پردازد.

کتاب حدود ۴۰۰ صفحه دارد. حدود ۵۰ صفحه اول کتاب مقدمه و پیش گفتار به قلم دیگران و تا حدودی خسته کننده است. اما اصل کتاب که ۲۵۰ صفحه هم نمی شود، با ترجمه روان آقای «رضا رضایی» جذاب و گیراست. یادداشت های مترجم هم به فهم بهتر مطالب کمک می کند.

آیزایا برلینفهرست کتاب عبارت است از:

هنر روسیه در دوره استالین
سفر به لنینگراد
ادیب بزرگ روس
گفت و گوهایی با آخماتووا و پاسترناک
باریس پاسترناک
چرا اتحاد شوروی خود را عایق کاری می کند
دیالکتیک مصنوعی
چهار هفته در اتحاد شوروی
فرهنگ روسیه شوروی
بقای روشنفکران روس

در بخشی از کتاب آمده است:

روزی پیشخدمتی در کشتی بزرگی استخدام شد. به او گفتند که اگر دریا طوفانی شد، برای این که ظرف و ظروف نشکند نباید صاف راه برود، بلکه باید زیگزاگ برود؛ با تجربه‌ تر‌ها همین کار را می‌ کنند.
مرد گفت متوجه شده است. بعد هوا خراب شد، اما صدای مهیب شکسته‌ شدن ظرف و ظروف هم به گوش رسید، چون پیشخدمت با سینی ظرف‌ ها زمین خورده بود.
گفتند چرا به توصیه عمل نکرد. گفت: «کردم. منتها موقعی که من چپ می‌رفتم کشتی راست می‌رفت، موقعی هم که من راست می‌رفتم کشتی چپ می‌رفت.»
مهم‌ ترین قلقی هم که شهروند شوروی باید یاد بگیرد این است که بتواند خیلی دقیق حرکت خود را با حرکت دیالکتیکی حزب تنظیم کند. یعنی باید لم کار طوری دستش بیاید که زود تشخیص بدهد چه لحظه‌ ای چپ می‌شود راست، یا راست می‌شود چپ.
فهم تئوریک، هرقدر هم دقیق، جای این فوت و فن را نمی‌گیرد. عده‌ای از قابل‌ ترین، مفید ترین، و در نخستین روزها، وفادار ترین و سالم‌ ترین هواداران رژیم به علت ندانستن همین فوت و فن به فلاکت افتادند.

خرید آنلاین کتاب:
سایت «بخوان»
سایت «پندار بازار»

بهروز بهادری فر

صف برای «مک دونالدز» در شوروی


یک سال قبل از فروپاشی شوروی، رستوران آمریکایی «مک دونالدز» که موفق شده بود از حزب کمونیست روسیه اجازه فعالیت بگیرد، اولین شعبه خود در خاک روسیه را افتتاح کرد.
این شعبه در میدان «پوشکین» روسیه قرار دارد و تا مدت ها بزرگ ترین شعبه «مک دونالدز» در دنیا بود. و البته، اولین رستوران فست بود در روسیه.
در روز افتتاحیه، یعنی ۳۱ ژانویه ۱۹۹۰، حدود ۵ هزار نفر صف بستند و ۶ ساعت منتظر ماندند تا جزو اولین هایی باشند که این غذای عجیب و غریب را امتحان می کنند. در همان روز«مک دونالدز» به ۳۰ هزار نفر سرویس داد.
این ویدئو را ببینید تا حساب کار دستتان بیاید!

امروز که ۲۵ سال از آن تاریخ گذشته، رابطه روسیه و آمریکا دوباره رو به سردی گذاشته و صحبت از این است که «مک دونالدز» و «KFC» در روسیه را تعطیل و یا محدود کنند. هرچند که این کار بعید به نظر می رسد.
«مک دونالدز» حدود ۴۰۰ رستوران در سراسر روسیه دارد و یکی از ارزان ترین و پرطرفدارترین فست فودهای روسیه است.


روز افتتاحیه «مک دونالدز»

نویسنده: بهروز بهادری فر

خرس در روسیه

برای ما ایرانی ها، این که خارجی ها از ما بپرسند: «در خیابان های ایران زیاد شتر می بینید؟» ناخوشایند و آزاردهنده است.
همین احساس را روس ها نسبت به خرس دارند. غربی ها (به خصوص انگلیس و آمریکا) در معنای منفی و تحقیرآمیز خرس را به روسیه نسبت می دهند و بعضی از مردم کشورهای غربی واقعا فکر می کنند مواجه با یک خرس در شهر و روستاهای روسیه، یک امر عادی است!
در مقابل هم، روس ها این را به بی سوادی غربی ها نسبت می دهند.

از حدود ۴۰۰ سال پیش، خرس در فرهنگ و ادبیات روسیه، جایگاه برجسته ای داشته است.
کولی های روسیه (اهالی رومانی) خرس ها را رام کرده و بساط سیرک خیابانی راه می انداختند. بعید نیست که تصور حضور خرس در کوچه و بازار روسیه، از یادداشت های جهانگردان آن زمان ناشی شده باشد.
در زمان شوروی از خرس در کارتون ها و داستان های زیادی استفاده می شد.
در جریان جنگ سرد بین روسیه و آمریکا و حتی امروزه هم، در کاریکاتورهای سیاسی، خرس به عنوان نماد روسیه به کار می رود.
هنوز هم از خرس در خیلی از لوگو های تجاری و نماد شهر ها استفاده می شود.
فامیلی آقای «دیمیتری مدودیف»، رییس جمهور سابق روسیه هم معنی خرس می دهد. Medved به روسی یعنی خرس که در اصل یعنی «عسل شناس»!
نماد حزب سیاسی «روسیه متحد» هم یک خرس است.
در سال ۱۹۸۰ و در جریان الپیک مسکو، «میشا» بچه خرس دوست داشتنی، به عنوان نماد المپیک استفاده شد. شاید این انتخاب با هدف جایگزینی تصویر وحشی و منفی از خرس روسی، با یک خرس کوچولوی مهربان بود. 🙂
در دنیا حدود ۲۰۰ هزار خرس قهوه ای زندگی می کنند که ۱۲۰ هزار از آن ها در خاک روسیه هستند.
علاوه بر خرس قهوه ای، دو نوع خرس دیگر (خرس کوچک سیاه و خرس قطبی) در روسیه زندگی می کنند.

نویسنده: بهروز بهادری فر

این هم عکس هایی از دنیای زیبای خرس ها.
همه عکس ها از: Nikolay Zinoviev

ادامه‌ی خواندن