بایگانی دسته: مردم
عکس روز: پیرزن و عزیز از دست رفته در برف
این عکس قدیمی که اسم عکاسش رو هم نمی دونم، به نظرم خیلی تاثیرگذاره.
پیرزن تو این برف و سرما اومده کنار عزیز از دست رفته اش تا گرما بخشش باشه.
نسخه فیس بوک: goo.gl/2htj01
آلبوم عکس: مردم روسیه – ۱۵
این پدر و دختر رو کنار جاده دیدم. دختر خوشگل و خجالتی اش رو برای چیدن قارچ به جنگل برده بود. خیلی خوب و روان انگلیسی صحبت میکرد. میگفت یک سوم عمرش رو در خارج از روسیه زندگی کرده. هر کاری کرد، «ژِنیا» خانوم راضی نشد به دوربین نگاه کنه.
Zvenigorod، آگوست ۲۰۱۵
اینجا «زْوِنیگارُد» (Zvenigorod) شهر کوچیکی در غرب مسکو است. این شهر مانند چندین شهر کوچک دیگر، جزیی از استان مسکو محسوب می شود. به دلیل هزینه پایین زندگی، خیلی از جمعیت مهاجر و شاغل در مسکو، در این شهرهای اقماری زندگی می کنند و روزها خود را برای کار به مسکو می رسانند. به همین دلیل در این شهرها، خارجی، یعنی تاجیک، ازبک، قرقیز، ترکمن و… زیاد می بینید. بعضی از آن ها حتی زبان روسی را به سختی صحبت می کنند.
به دلیل حضور جمعیت مهاجر، بعضی صحنه ها و رفتارها در این شهرها، برای من ایرانی خیلی آشنا هستند. مثلا مردانی که کنار خیابان می ایستند، بلند بلند صحبت می کنند و خانم ها را دید می زنند. یا نوع پوشش، با لباس و پوشش مردم مسکو خیلی تفاوت دارد. یا مثلا راننده ای که درهای ماشین را باز گذاشته، پایش را بیرون انداخته و چرت می زند.
البته این فقط به دلیل جمعیت مهاجر نیست، در شهرهای کوچک روسیه، مردان بی کار و الکلی و عربده کش زیاد می بینید. ناگفته نماند که مردم این شهرها، خیلی از مردم مسکو مهربان تر و خون گرم تر هستند.
به دلیل دوری از شهر و آب و هوای خوب، و همین طور قیمت ارزان، ویلاهای شخصی (داچا) هم در این مناطق قرار دارند. روس ها اواخر هفته و به خصوص در تابستان، از هر فرصتی برای پناه بردن به طبیعت، کاشتن گل و گیاه و میوه و سبزیجات، ماهیگیری، چیدن قارچ و میوه های بوته ای، کباب درست کردن، شنا و… به ویلاهایشان (داچا) پناه می برند.
یک موزه خصوصی تو این شهر هست به اسم موزه «دسرهای روسی». دو طبقه است، ولی خیلی کوچیک و جمع و جوره. این خانم و مادرش (صاحب موزه) خودشون نقاش و مجسمه ساز هستن و محیط دوست داشتنی و خودمونی موزه رو خودشون درست کردن.
Zvenigorod، آگوست ۲۰۱۵
فروشنده خوش اخلاق موزه «دسرهای روسی»
Zvenigorod، آگوست ۲۰۱۵
آلبوم عکس: مردم روسیه – ۱۴
این کارگرهای آذربایجانی نشسته بودن کنار جدول خستگی در کنن و یه دختری رو که اون کنار وایساده بود دید بزنن. 🙂
اومدم اجازه بگیرم با ایما و اشاره (مثلا یعنی توریستم) گفتن بابا برو از اون دختره عکس بگیر، ما چی داریم آخه؟ 🙂
اون سمت چپیه هم به رفیقش گفت حالا این عکس ما رو کسی ببینه، نمی گه نون بازومونو می خوریم، فکر می کنه علاف و عرق خوریم.
خیلی دوست داشتم باهاشون آشنا بشم، ولی چون از اول فیلم بازی کردم که توریستم، دیگه نشد روسی حرف بزنم.
اینم اون خانمی که داشتن دید می زدن. 🙂
کیفیت عکس خوب نیست. ولی از تو ماشین و یک دستی دیگه از این بهتر نشد.
زیارت قبور
آلبوم عکس: سیبری مرکزی (کراسنایارسک) قرن بیستم
این عکس های تاریخی، «سرزمین کراسنایارْسْک» قرن بیستم را نشان می دهند.
«سرزمین کراسنایارْسْک» در مرکز سیبری واقع شده و مرکز آن «کراسنایارْسْک» است که با حدود یک میلیون جمعیت، سومین شهر پرجمعیت سیبری است (بعد از نُوُسیبیرسْک و اُمْسْک).
شهرت «سرزمین کراسنایارْسْک» به چند چیز است:
— اُب (Ob) در سیبری غربی که نامش احتمالا از کلمه فارسی آب آمده.
— یِنیسِی (Yenisei) در سیبری مرکزی. همین رودخانه باعث آبادانی «سرزمین کراسنایارْسْک» شده است.
— لِنا (Lena) در سیبری شرقی که طولانی ترین رودخانه روسیه است.
–
بهروز بهادری فر
نسخه فیس بوک: https://goo.gl/MQLIqf
مطالب مرتبط:
اینفوگرافیک: سیبری
ولادیمیر پوتانین
راه آهن سراسری سیبری
مِندِلییف، شیمیدان عاشق پیشه
همه ما از دوران مدرسه و کلاس شیمی با «جدول مِندِلییف» یا جدول تناوبی عناصر شیمیایی آشنا هستیم.
«دیمیتری مِندِلییف» (Dmitri Mendeleev) شیمیدان معروف روس، حدود ۱۸۰ سال پیش، یعنی چند سال بعد از عهدنامه ترکمنچای، در «توبولسک»، شهر مهمی در «سیبری» متولد شد و گفته میشود که فرزند هفدهم خانواده بوده.
در سن ۲۳ سالگی، یعنی سالها قبل از تدوین جدول شیمیایی معروفش، عاشق دختری میشود و قول و قرار ازدواج میگذارند. اما دختر در آخرین لحظه زیر همه چیز میزند. دیمیتری جوان ضربه روحی سنگینی میخورد و مریض میافتد. خواهرش که تحمل پریشانی و افسردگی برادر را نداشته، دختری را که ۶ سال از او بزرگ تر بوده پیشنهاد میدهد و کار به ازدواج میکشد. اما با وجود سالها زندگی مشترک و داشتن دو فرزند، همواره رابطه سردی با هم داشتند.
در آن زمان مرکز علم و تحصیل، پایتخت، یعنی «سنت پترزبورگ» بوده و دیمیتری هم به آنجا نقل مکان میکند. حدود ۲۰ سال بعد، «مِندِلییف» ۴۳ ساله که دیگر برای خودش شهرت زیادی به عنوان شیمیدان کسب کرده بوده، یک دل نه و صد دل عاشق «آنا»، دختری ۱۹ ساله میشود.
باید در نظر داشت که در آن زمان یک دختر ۱۹ ساله از وقت ازدواجش هم گذشته بوده و یک دختر کم سن و سال محسوب نمیشده.
پدر «آنا» به شدت مخالفت میکند و برای این که فکر این پیرمرد متاهل از سر دخترش بیافتد، «آنا» را به ایتالیا میفرستد. اما «مِندِلییف» هم به دنبالش میرود و خلاصه بعد از حدود ۴ سال کش و قوس، به «آنا» پیشنهاد ازدواج میدهد.
این در حالی است که او رسما متاهل است و طبق قانون روسیه دو همسری ممنوع بوده (و هست). علاوه بر این، طبق قوانین کلیسای ارتودوکس روسیه، باید حداقل ۶ سال از طلاق بگذرد تا بتواند مجددا ازدواج کند.
اما «مِندِلییف» به یک کشیش ۱۰ هزار روبل رشوه میدهد تا عقد او و «آنا» را جاری کند. برای این که رقم این رشوه دستتان بیاید، فقط کافی است تصور کنید که ارزش کل زمین و ملک و املاک و دارایی غیر منقول «مِندِلییف» در آن زمان، حدود ۸ هزار روبل بوده.
طلاق «مِندِلییف» از همسر اولش تنها یک ماه بعد اتفاق میافتد و همین ماجرا بهانهای میشود برای رقیبان علمی «مِندِلییف» تا او را به آکادمی علوم راه ندهند.
«مِندِلییف» از همسر محبوبش صاحب سه فرزند میشود که یکی از آنها به نام «لوبوف» همسر «الکساندر بلوک» شاعر برجسته روس میشود. «سرودههایی در وصف بانوی زیبا» اثر «الکساندر بلوک» در واقع درباره دختر «مِندِلییف» است.
«مِندِلییف» علاوه بر تدوین جدول تناوبی عناصر و پیش بینی وجود چندین عنصر دیگر، نقش مهمی در تاسیس اولین پالایشگاه نفت در روسیه داشت.
او رسالهای درباره ترکیبات آب و الکل دارد و زمانی هم رییس آرشیو دولتی اندازهگیری و اوزان بوده. همین باعث شده که در روسیه بگویند که رقم ۴۰ درصد برای ودکا، حاصل تحقیقات و ابتکار «مِندِلییف» بوده و بعضی از شرکتهای تولید کننده ودکا هم از این موضوع در تبلیغات خود استفاده کنند و بگویند که استاندارد الکل ما را «مِندِلییف» تعیین کرده!
بهروز بهادری فر
آلبوم عکس: مردم روسیه – ۱۳
آلبوم عکس: مردان روس تارک دنیا
مجموعه عکس «فرار» (Escape) اثر «دانیلا تکاچنکو» (Danila Tkachenko)، عکاس روس ۲۵ ساله، زندگی مردانی را نشان می دهد که در روسیه و اوکراین ترک دنیا پیشه کرده اند و به دور از جامعه، در خلوت خود به زندگی ادامه می دهند.
عکاس این مجموعه توضیح می دهد که بعضی از این مردان روزه سکوت دارند و فقط با قلم و کاغذ افکارشان را منتقل می کنند. بعضی ها توتم می تراشند و دین جدید خلق می کنند. بعضی ها زمین را می کنند تا حوضچه آب درست کنند.
مجموعه عکس «فرار» در سال ۲۰۱۴ برنده جایزه World Press Photo شد و به شکلی کتابی در آلمان به چاپ رسیده است.
نسخه فیس بوک: https://goo.gl/4MWUrq
مطالب مرتبط:
رهبانیت در روسیه
آلبوم عکس: مردم روسیه – ۱۲
اوایل فروردین امسال بود که دومین دوره مسابقات ریش و سبیل روسیه برگزار شد.
در یکی از بخش های این مسابقه، خانم هایی هم با ریش مصنوعی شرکت کرده بودند.
نسخه فیس بوک: https://goo.gl/nnEA9G
خواستگاری روسی – پلیسی :)
نسخه فیس بوک: https://goo.gl/TN9vix
موج خواستگاری های غیر منتظره و پلیسی به روسیه هم رسیده.
در این خواستگاری که آقا داماد ترتیب داده، نیروهای ویژه پلیس (OMON) می ریزن تو یک مهمونی و داماد رو بازرسی بدنی می کنن.
دختر از خدا بی خبر تعجب کرده و هی می پرسه چی شده؟ و چون پلیس به پول تو جیب پسره گیر می ده، دختر فکر می کنه شاید به خاطر این باشه که کسی گزارش داده اینا کازینو خانگی درست کردن و دارن شرط بندی می کنن. برای همین دختره می گه که ما فقط داشتیم بازی می کردیم و سر پول شرط نبسته بودیم. همون طور که می دونین کازینو در روسیه ممنوعه، مگر در بعضی مناطق خاص خارج از شهر.
بعد پلیس یه حلقه از جیب داماد در میاره می گه این چیه؟ داماد جواب می ده مال اون دختر خانمه. پلیس می گه پس تو جیب تو چی کار می کنه؟ پسره جواب می ده که وقت نشد ازش خواستگاری کنم. پلیس هم می گه یا همین الان ازش خواستگاری می کنی یا این که اول می ری ۱۵ سال آب خنک می خوری.
خودتون ببینین خلاصه. 🙂