فرودگاه «آسورا» (Ossora) با قدمت حدود ۵۰ سال در شبه جزیره «کامچاتکا» (Kamchatka) در شرق روسیه و در اقیانوس آرام واقع شده است.
این فرودگاه سالانه حدود ۸۵۰۰ مسافر را بین شهرهای کوچک منطقه جا به جا می کند. در مقام مقایسه، فرودگاه «دامادِداوا» (Domodedovo) مسکو، ساعتی ۳۵۰۰ مسافر را جا به جا می کند.
فرودگاه «سِیمچان» (Seimchan) با قدمت حدود ۷۵ سال، در استان «ماگادان» (Magadan) در شرق روسیه قرار دارد.
تا قبل از فروپاشی شوروی، این فرودگاه نسبتا پرترافیک بود، اما امروزه عملا از کار افتاده و صحبت از این است که آن را در لیست بناهای تاریخی روسیه قرار دهند.
«ماگادان» یکی از شهرهایی بود که در زمان استالین به عنوان تبعیدگاه زندانیان استفاده می شد.
آقای «عطا صفوی» یک ایرانی بود که در زمان استالین چند سال را در زندانی در «ماگادان» گذراند و خاطراتش را در کتابی با عنوان «در ماگادان کسی پیر نمیشود» به انتشار رساند.
حدود ۵ سال پیش دقیقا تو همین خیابون و حدود صد متر جلوتر، ماشینم رو جرثقیل برد.
دلیلش این بود که نمی دونستم زوج و فرد روسیه با زوج و فرد بقیه دنیا فرق داره. 🙂
تو روسیه منظور از روزهای زوج و فرد، روزهای زوج و فرد ماهه و نه هفته. یعنی مثلا روز سوم ماه، حالا هر ماهی، روز فرد حساب میشه، چه دوشنبه باشه، چه سه شنبه.
از زمان شوروی رسم بوده و هست که اسم اداره ها و سازمان های دولتی رو مخفف می کنن. مثل مثلا «کا گ ب» (KGB) یا «اس سه سِر» (USSR).
مخفف اداره راهنمایی و رانندگی در روسیه می شه «گی به ده ده» (GIBDD). اسم قدیمی ترش که رایج تره «گایی» (GAI) بوده و به مامور راهنمایی و رانندگی می گن «گاییشنیک» (GAIshnik) و یه جوری بار منفی و تحقیرآمیز داره.
بعضی ایرانیا اینجا می گن که اسمشون به عملکردشون میاد. 🙂 برای این که به شدت رشوه بگیرن و مثلا خود من به جز این یک مورد که ماشین رو جرثقیل برد، یک بار هم پلیس بهم برگه جریمه نداده، همیشه نقدی حساب کردم.
البته جریمههای سرعت غیر مجاز که دوربین ثبت می کنه و می فرسته دم خونه، قضیهاش جداست چون عامل انسانی توش کمتره.
حتی در مورد حمل ماشین با جرثقیل، بعضی وقتا یک کسی که با پلیس دستش تو یه کاسه است، پشت جرثقیل وای میسه که اگر صاحب ماشین یهو پیداش شد، پیشنهاد بده که تو با من بیا، یه پولی بده و بدون پرداخت جریمه و پارکینگ و طی مراحل اداری و علافی، ماشینت رو وردار ببر.
تو مسکو سیستم پلاک زوج و فرد و محدوده ترافیک ندارن، اما پیدا کردن جای پارک واقعا سخته، به خصوص مرکز شهر. اکثر جاها هم پولیه. جریمه اش هم زیاده. برای همین بعضی ماشینا، یکی دو عدد از پلاکشون رو با یه چیزی می پوشونن تا پول ندن و جریمه نشن.
جالبیش اینه که ماشین های گرون قیمت مثل پورشه و بنتلی و فراری و مایباخ رو دیدم که برای یکی دو دلار پول، پلاکشون رو مخدوش کردن.
ضمنا اینم بگم که پلاک رند داشتن کلاس داره و پز میدن باهاش. خیلی هم گرونه. من خودم به شخصه جرات کل کل کردن با ماشینی که پلاکش ۶۶۶ و ۷۷۷ و باشه ندارم، چون معلومه که طرف پولداره و خرش میره.
در آستانه ۲۱ مین «کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل در پاریس»، تماشای این انیمیشن کوتاه درباره آلودگی محیط زیست خالی از لطف نیست.
این «میکرو کارتون» محصول سال ۱۹۸۴ شوروی است که در زمان خود برنده چند جایزه بین المللی شد.
توضیح این که ۲۰ درصد جنگل های دنیا در خاک روسیه قرار دارد و از این جهت، روسیه بزرگ ترین تولید کننده اکسیژن دنیاست.
در واقع، نصف مساحت روسیه را جنگل تشکیل داده. در ایران تنها کمتر از ۷ درصد مساحت کشور جنگلی است.
در عین حال، روسیه با تولید ۵ درصد کل دی اکسید کربن در دنیا، بعد از چین و آمریکا در رتبه سوم قرار دارد.
سهم ایران از تولید دی اکسید کربن در دنیا، ۲ درصد و همتراز کشور صنعتی مثل آلمان است.
«شوبا» (Shuba) یعنی پالتو خز یا همان پوستین.
در روسیه «شوبا» یکی از لباس های پرطرفدار بین خانم هاست، پیر و جوان هم ندارد. مردها هم «شوبا» می پوشند، اما خیلی کمتر.
«شوبا» از پوست سمور، روباه، قاقم، سنجاب، راسو، گرگ، خرگوش و… تهیه می شود و از چند صد دلار تا چند هزار دلار قیمت دارد.
ضمنا «اوشانکا» (Ushanka) یا همان کلاه معروف روسی که روی گوش را هم می پوشاند، اگر اصل باشد از پوست همین حیوانات درست می شود.
نکته جالب تاریخی این که جستجو برای کشف منابع جدید پوست خز، یکی از انگیزه های پیشروی روسیه به سیبری بود و «یرماک» قزاق معروفی بود که در قرن ۱۶ میلادی، بعد از پایان یوغ مغول، سیبری را فتح و منابع مالی سرشاری را نصیب روسیه کرد.
برای بعضی از دخترهای جوان، «شوبا» که قاعدتا باید لباس گرم باشد، نشانه پرستیژ است و در سرمای روسیه «شوبا» کوتاه با دامن کوتاه می پوشند.
البته دخترهای روس با «شوبا» و یا بدون «شوبا» علاقه خاصی به دامن کوتاه دارند، تابستان و زمستان هم ندارد.
«شوهرم طوری رفتار می کنه که انگار برام شوبا خریده.» این جمله را بارها شنیده ام و شاید بشود آن را این طور معنا کرد که: «مگه چه تاجی سرم گذاشته!». 🙂
هوا که رو به سردی می رود، هر روز در رادیو و تلویزیون و بلیبوردها، تبلیغات مراکز فروش «شوبا» می بینید و می شنوید و پشت سر هم نمایشگاه های فروش مستقیم برگزار می شود. حتی در فصل گرم هم تبلیغ «شوبا» با تخفیف بالا همه جا را پر می کند.
متاسفانه انجمن های حمایت از حقوق حیوانات در روسیه کمتر در این زمینه فعال هستند و اکثر مردم آگاهی چندانی نسبت به زجر و آزار حیواناتی که پوست آن ها کنده می شود ندارند.
حتی بعضی از مردم (هم مرد و هم زن) دم حیوانات را به کیف خود آویزان کرده و یا به عنوان شال گردن استفاده می کنند.
«آی لاو راشا» رو یک سال و نیم پیش راه انداختم و تو این مدت حدود ۳۰۰ مقاله درباره روسیه نوشتم و تعدادی عکس و ویدئو و اینفوگرافیک درست کردم. فیس بوک «آی لاو راشا» هم بیشتر از ۱۵ هزار عضو داره.
بدون هیچ حمایتی و با هزینه شخصی این کار رو انجام می دم و با این اعتقاد که شناخت، قدرت میاره، هدفم اینه که روسیه رو، بدون در نظر گرفتن مسایل سیاسی، بهتر بشناسیم.
الان هم کانال تلگرام «آی لاو راشا» رو راه انداختم و ازتون دعوت می کنم عضو بشین. https://telegram.me/iloverus
«چِم پاخنیت؟» (Chem pakhnit) اصطلاحی در زبان روسی است که معمولا با گره کردن مشت (به خصوص در کنار صورت و بینی مخاطب) همراه می شود. مانند حالتی که در این ویدئو می بینید.
بعضی وقت ها هم به صورت کامل تر می گویند «چویِش چِم پاخنیت؟» (Chuyesh chem pakhnit).
ترجمه تحت اللفظی آن می شود «بو چی میده؟» و منظور از بو، احتمالا «بوی شر» یا «بوی دردسر» است و در نتیجه این اصطلاح یعنی «کتک می خوای؟» یا «مثل این که خیلی سرت میخاره!».
این اصطلاح را معمولا زمانی به کار می برند که فقط قصد تهدید زبانی دارند، اگر نه کسی که بخواهد کتک بزند که نمی پرسد. 🙂
خیلی وقت ها هم از این اصطلاح به صورت شوخی استفاده می کنند. مثلا اگر مردی جلوی همسرش بگوید فلان دختر خوشگل است، احتمالا «بوی شر و دردسر» را استشمام می کند. 🙂
در زمان روسیه تزاری، سیگار، با استفاده از «تنباکو مقدس» (به روسی: Makhorka) و به صورت «دست پیچ» (به روسی: Samokrutka) تهیه و مصرف می شده.
«تنباکو مقدس» که در ایران به نام «تنباکو لنگه ای» و «تنباکو عجمی» هم شناخته می شود، به دلیل داشتن میزان نیکوتین بسیار بالاتر از از تنباکو (توتون) معمولی، می تواند ایجاد توهم و هذیان کند و به همین دلیل در مراسم احضار ارواح و جن گیری استفاده می شود، از جمله در مراسم زار در جنوب ایران.
کاشت «تنباکو مقدس» بیشتر خانگی و برای مصارف شخصی بود، اما صنعتی شدن، باعث افت کیفیت و کاهش محبوبیت آن شد.
در جریان جنگ جهانی اول و دوم اما، سربازها که کمتر به سیگار دسترسی داشتند، «تنباکو مقدس» می کاشتند و مصرف می کردند.
بعد از انقلاش شوروی، تولید سیگار شکل صنعتی به خود گرفت و سیگار«بِلامور» (Belomorkanal) به معنی «کانال دریای سفید» از اولین برندهای سیگار بدون فیلتر بود. (۱۹۶۶ میلادی)
سیگار «یاوا» (Java) اولین سیگار فیلتردار ساخت شوروی بود که از ۵۰ سال پیش تولید آن شروع شد و تا به امروز یکی از مطرح ترین برندهای سیگار تولید داخل است.
«ترویکا» (Troika)، «کوسموس» (Kosmos)، «استالیچنیه» (Stolichnie) از دیگر برندهای معروف سیگار ساخت شوروی بودند که هنوز هم تولید می شوند.
نکته جالب این که بر خلاف کالاهای اساسی، تنوع سیگار در شوروی بسیار بالا بود. شوروی نه تنها برندهای داخلی زیادی داشت، و حجم تولید آن قابل مقایسه با آمریکا و چین بود، بلکه از بلغارستان و کوبا و چین و دیگر کشورها سیگار وارد می کرد، و به این صورت بود که مردم به سیگار اعتیاد پیدا کردند.
بعد از فروپاشی شوروی در دهه ۹۰ میلادی، کشور با بحران کمبود کالا مواجه شد و مردم نه تنها برای نان و گوشت و کالاهای اساسی، که برای سیگار هم صف می بستند.
امروزه روس ها سیگاری ترین مردمان دنیا هستند. حدود ۶۰ درصد مردان و ۲۰ درصد زنان سیگار می کشند. زنان و مردانی که دم در ورودی ساختمان ها، سیگار دود می کنند، تصویر بسیار رایجی است.
عمده سهم بازار سیگار متعلق به برندهای خارجی است، اما سیگارهای تولید داخل هم هر هنوز طرفدار دارند و همان حس نوستالژیک سیگار «بهمن» را تداعی می کنند.
تبلیغات سیگار در روسیه ممنوع است. همین طور، مصرف سیگار در رستوران و کافه و فضاهای عمومی.
علاوه بر سیگار، مصرف روس ها، به خصوص جوان ترها، علاقه خاصی به قلیان دارند.
«زنبورعسل کرکدار»، آهنگ بسیار معروف کولی های روسیه، با صدای بازیگر و کارگردان روس Nikita Mikhalkov در فیلم «رمانس بی رحم» (A Cruel Romance) محصول سال ۱۹۸۴ است که روی صحنه هایی از فیلم «ملکه کولی ها» ساخت شوروی، مونتاژ شده است.
دانلود فایل صوتی: https://goo.gl/w5SSje
به روایت شاهنامه، بهرام گور، پادشاه ساسانی که می خواست فقرا هم از موسیقی بهره ببرند، ده هزار کولی از هندوستان به ایران می آورد و به آن ها گاو و الاغ و آذوغه می دهد تا گذران زندگی کنند و برای مردم به رایگان موسیقی بنوازند. یک سال می گذرد و کولی ها هدیه شاه را حیف و میل می کنند و فقیر می شوند. بهرام گور هم عصبانی شده و آن ها را اخراج می کند تا آواره کوه و بیابان شوند.
این روایت واقعیت داشته باشد یا نه، کولی ها اقوامی به نام «روما» (Roma) هستند که از شمال هند وارد ایران، و بعد از طریق ترکیه به اروپای شرقی و از آن جا به روسیه، اروپای غربی، آفریقا و آمریکای شمالی و جنوبی مهاجرت کردند.
کولی ها هر جا که می رفتند با رقص و آوازخوانی و همین طور فال بینی و پرورش اسب و آهنگری زندگی می گذراندند. جمعیت کولی های پراکنده در سرتاسر دنیا تا ۱۲ میلیون نفر (یعنی کمی کمتر از جمعیت یهودیان دنیا) تخمین زده می شود.
ورود کولی ها به روسیه به اواخر قرن ۱۸ میلادی یعنی حدود ۲۵۰ سال پیش بر می گردد، زمانی که یک اشراف زاده، از یک گروه موسیقی کولی در اروپای شرقی دعوت کرد تا در مراسمی در روسیه برنامه اجرا کنند.
بعد از آن، موسیقی و اجرای کولی ها در مراسم خانواده های اشرافی مرسوم شد و کولی های بیشتری از لهستان به روسیه، به خصوص مسکو و سنت پترزبورگ، مهاجرت کردند.
کولی های روسیه، در ابتدا مانند رعیت ها، در قبال اجرای موسیقی و گرم کردن مراسم، جایی برای اقامت و خوراک دریافت می کردند، اما بعد از لغو رعیت داری در سال ۱۸۶۱ میلادی در روسیه، از طریق موسیقی و رقص و اجرای نمایش برای خود به شهرت و ثروت رسیدند.
تعدادی از اشراف زادگان جوان، دختران کولی به همسری برگزیدند. این در حالی است که ازدواج اشراف زادگان با مثلا رعیت ها کاملا دور از ذهن بود. و این نشان از جایگاه و شان کولی های آن زمان دارد.
از آن جایی که کولی ها در شادی مردم (طبقه مرفه جامعه) حضور داشتند، در تعداد زیادی از آثار ادبی روسیه مانند آثار تولستوی، داستایفسکی و… به آن ها اشاره شده است. در خیلی از فیلم های زمان شوروی هم که بر مبنای این کتاب ها ساخته شدند، زندگی کولی ها به تصویر کشیده شده است.
کولی های روسیه از باسواد ترین کولی های جهان هستند. در جنگ با ناپلئون، به دولت روسیه تزاری کمک مالی کردند و در جریان جنگ جهانی دوم علاوه بر کمک مالی و شرکت در جنگ، با اجرای موسیقی و رقص و نمایش در جبهه های جنگ، به سربازان روحیه می دادند.
در جریان پاک سازی قومی توسط آلمان نازی، علاوه بر یهودیان، کولی ها هم قربانی شدند.
طی «پوراجموس» (Porajmos) یا هولوکاست کولی ها، حداقل ۲۲۰ هزار (و به روایتی تا یک و نیم میلیون نفر) کولی توسط نازی ها قتل عام شدند که در مقایسه با کل جمعیت کولی های مقیم اروپا، یکی از بزرگ ترین نسل کشی های دوران معاصر بوده که کمتر درباره آن سر و صدا شده است.
کولی های که توسط آلمان نازی زندانی شده بودند، مجبور بودند علامت مثلث قهوه ای رنگ (نوک به پایین) به بازو ببندند تا از دیگر زندانیان قابل تشخیص باشند.
در همان سال هایی که در آلمان کولی ها را تصفیه قومی می کردند، در شوروی تئاتر تخصصی کولی ها به نام «تئاتر رومِن» (Romen Theatre) راه اندازی شد که تا به امروز محلی برای معرفی هنر کولی های روسیه بوده است.
بعد از جنگ جهانی دوم، موسیقی کولی ها دوباره رونق پیدا می کند، اما در زمان استالین که قانون اسکان اجباری به اجرا در میاید، بعضی از کولی ها ملک و املاک خود را در شوروی رها کرده و به زندگی در سفر ادامه می دهند.
کولی ها تاثیر زیادی روی موسیقی روسیه، و به خصوص آهنگ های عاشقانه ژانر «رومانس» و آن چه در دنیا به «رومانس روسی» (Russian Romance) مشهور است داشته اند. تا جایی که می توان «رومانس روسی» را موسیقی کولی ها نامید.
بعضی از همین رومانس ها، از پر اجرا ترین آهنگ های مهمانی ها و مراسم مختلف در روسیه مانند عروسی و تولد و… هستند و هنوز هم که هنوز است، هستند کسانی که از گروه های رقص و آواز کولی برای اجرا در این مراسم دعوت می کنند.
اولین برخورد خود من با کولی های روسیه، در یک مهمانی عروسی بود. انرژی شان به قدری بود که کل سالن، از جمله من که از رقص در مراسم فراری هستم را هم به رقص آوردند.
مردان گیتار و ویولون می نوازند و می رقصند. خانم ها لباس های رنگی و دامن های چند لایه و چیندار می پوشند و پابرهنه هستند. مردها هم جلیقه یا پیراهن بلند و شلوار سیاه به تن کرده و چکمه بلند می پوشند.
خانم ها موقع رقص، سینه و شانه شان را به شدت تکان می دهند و پا و دامن بالا می اندازند. یا نشسته به پشت خم می شوند تا مویشان بریزد، بعد شانه را تکان می دهند. دستشان را هم مثل ایرانیها و هندیها تکان میدهند. مردها هم به دست به سینه و چکمه می زنند تا صدا بدهد.
آهنگ معروف «آه، آن چشمان سیاهش!» (سال ۱۹۴۷)
Pyotr Leshchenko – Chernye Glaza
دانلود فایل صوتی: https://goo.gl/NCx03f
روسیه از «کییِف» پایتخت امروزی اوکراین شروع شد، به مرور زمان به سمت شرق حرکت کرد و در نهایت اطراف مسکو مستقر شد.
در قرن ۱۶ میلادی، یعنی در زمان تزار «ایوان مخوف» (تقریبا همزمان با شاه عباس صفوی) بود که روسیه بعد از ۲۵۰ سال از شر یوغ اقوام مغول آزاد شد.
به میمنت این پیروزی و به دستور «ایوان مخوف»، کلیسای «سنت باسیل» در میدان سرخ مسکو ساخته شد. همان بنای معروف با گنبدهای پیازی شکل.
بعد از این بود که ماجراجویی های روسیه برای فتح سرزمین های شرقی تر، یعنی پشت کوه های «اورال» آغاز شد.
قزاق مشهوری به نام «یرماک» (Yermak) و نیروهایش، با کمک مالی خاندان «استروگانوف» (همان خاندانی که بیف استروگانوف به نام آن هاست)، از طریق رودخانه، از کوه «اورال» عبور کرد وارد بخش آسیایی روسیه (سیبری) شد و بعد از شکست شمالی ترین سرزمین مسلمان نشین (مغول) آن زمان، «فتح سیبری» را که حدود دو قرن به طول انجامید، کلید زدند.
حدود ۱۰۰ سال پیش، یعنی در آخرین سال های حکومت تزاری و قبل از انقلاب کمونیستی شوروی، «راه آهن سراسری سیبری» که مسکو را در یک سفر یک هفته ای به «ولادی واستوک» در شرق روسیه و نزدیک دریای ژاپن وصل می کند، افتتاح شد. و باعث پیشرفت سریع و رونق اقتصادی سیبری شد که تا به امروز ادامه دارد.
در زمان شوروی هم، اردوگاه های کار اجباری (گولاگ)، با استفاده از نیروی کار رایگان زندانیان، به شهرسازی و زیرساخت های سیبری کمک کردند.
روسیه صنایع قوی و پیشرفته ای ندارد و شدیدا وابسته به نفت و گاز و منابع زیر زمینی است. از این جهت، سیبری، به دلایل منایع عظیم طبیعی، از جمله الماس، آلومینیوم و… بخش بسیار مهمی از اقتصاد روسیه را تشکیل می دهد.